بخشش قاتل شیشه ای پیرزن در آستانه سالروز تولد امام علی(ع)
زن میانسال که به خاطر سرقت، پیرزنی را به قتل رسانده بود در آستانه روز پدر توسط خانواده مقتول بخشیده و از قصاص نجات یافت.
خبرگزاری میزان -
به گزارش خبرنگار گروه جامعه ، ششم مرداد سال ۸۹ ماموران پلیس آگاهی در جریان قتل پیرزن تنهایی در پاکدشت قرار گرفتند. ماموران پس از حضور در محل با جسد گوهر ۷۵ ساله روبهرو شدند که دستها و دهانش با روسری بسته شده بود. تحقیقات پلیسی نشان داد، پیر زن تنها قربانی سرقت طلاهایش شده است. پس از بررسیهای محلی جسد مقتول برای تعیین علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.
کارآگاهان در جریان تحقیق از مستاجر و همسایههای مقتول دریافتند روز حادثه زن جوانی همراه دختر نوجوانی به خانه مقتول رفته بودند. با کشف این سرنخ شناسایی دو مظنون اصلی پرونده در دستور کار قرار گرفت. با چهره نگاری از مطنونان هویت یکی از آنها به نام فاطمه شناسایی شد. فاطمه از مجرمان سابقه دار بود که تاکنون چندبار دستگیر شده بود. سرانجام فاطمه و دختر ۱۴ سالهاش به نام شادی دستگیر شدند که در بازجوییها به جرم خود اعتراف کردند.
با تکمیل تحقیقات درباره این پرونده، جلسه محاکمه به ریاست قاضی همتیار و با حضور چهار قاضی مستشار در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. در ابتدای جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: در این پرونده فاطمه متهم به مباشرت در قتل گوهر و شرکت در سرقت است. همچنین دختر وی به نام شادی متهم به معاونت در قتل و شرکت در سرقت است. متهم ردیف اول این پرونده دارای سوابق متعدد کیفری است که با توجه به اعترافات متهمان، بازسازی صحنه قتل، گزارش پزشکی قانونی و درخواست اولیای دم برای آنها تقاضای مجازات قانونی دارم. در ادامه نوههای مقتول به عنوان اولیای دم برای قاتل مادربزرگشان تقاضای قصاص کردند. رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به فاطمه از او خواست به دفاع از خود بپردازد.
متهم به قتل نیز پس از قرار گرفتن در جایگاه گفت: اتهام سرقت را قبول دارم، اما اتهام قتل عمد را قبول نمیکنم. روز حادثه من و دخترم در حال رفتن به خانه بودیم که زن سالمندی از دخترم خواست برای بردن وسایلش به او کمک کند شادی هم وسایل پیرزن را به داخل خانهاش برد حدود ۳ دقیقه مقابل در ایستادم تا او بازگشت بعد هم پیرزن با اصرار از من خواست به خانهاش بروم و بهخاطر گرمای هوا آب خنک بنوشم. ابتدا قبول نکردم، اما با اصرارهای پیرزن و شادی به داخل خانه رفتم. وی ادامه داد: در آنجا شادی نقشه قتل را مطرح کرد به همین خاطر من دهان پیرزن را گرفتم و دخترم النگوهای او را با قیچی برید موقع رفتن برای اینکه مقتول سر و صدا نکند یک روسری را در دهانش قرار داده و مقابل دهان او را بستیم. چهار روز بعد وقتی ماموران ما را دستگیر کردند تازه متوجه قتل شدم.
قاضی: برای سرقت همیشه قیچی همراهت بود؟
فاطمه: نه. این اولین سرقت ما بود و قیچی را برای دفاع از خودم به همراه داشتم. یک بار در قرچک یک مرد به من حمله کرد و از آن به بعد تصمیم به دفاع از خود گرفتم.
قاضی: همسرت چه کاره بود؟
کارگر خدماتی بود، اما پس از این ماجرا سکته مغزی کرد و کارش را از دست داد.
قاضی: نقش دخترت در این جنایت و سرقت چه بود؟
فاطمه: او پیشنهاد داد این سرقت را انجام دهیم و دهان مقتول را ببندیم.
به خاطر مادرم معتاد شدم
در ادامه شادی در جایگاه قرار گرفت و با قبول اتهام سرقت گفت: من و مادرم هر دو به مواد مخدر اعتیاد داشتیم وقتی وارد خانه پیرزن تنها شدیم در یک لحظه به ذهنم رسید طلاهای او را سرقت کنیم تا بتوانیم با پول آن بدهیهای خود را به موادفروشان پرداخت کنیم. من نقشهای برای قتل نداشتم فقط قصدمان سرقت بود. روز حادثه بهخاطر مصرف شیشه هر دو حالت عادی نداشتیم.
قاضی: چگونه شناسایی شدید؟
شادی: همسایهها ما را در آنجا دیده بودند و با چهره نگاری و به دلیل اینکه مادرم سابقه دار بود، خیلی زود شناسایی و دستگیر شدیم.
قاضی: تو هم اعتیاد داشتی؟
بله، شیشه و کراک میکشیدم. روزها به خاطر اعتیاد مادرم گدایی میکردم و هزینه اعتیاد مادرم را تهیه میکردم. بعد از مدتی هم خودم معتاد شدم. میخواستم بعد از این سرقت دیگر ترک کنم. حالا هم از اولیای دم میخواهم من و مادرم را ببخشند. ما تحت تاثیر مواد مخدر دست به این جنایت زدیم.
وکیل فاطمه در دفاع از موکلش گفت: هر دو متهم زمان این جنایت بهخاطر مصرف شیشه حالت عادی نداشتند از اولیای دم میخواهم که موکلم را بهخاطر دختر سه سالهاش ببخشند. متهمان نیز در آخرین دفاعیات خود از اولیای دم تقاضای بخشش کردند. بعد از آخرین دفاعیات متهمان و وکیل فاطمه قضات دادگاه برای فاطمه حکم قصاص صادر کردند.
با تائید حکم متهم در دیوان عالی کشور فاطمه در یک قدمی قصاص قرار گرفت اما صبح امروز اولیا دم پیرزن 75 ساله با حضور در دادسرای امور جنایی از قصاص قاتل مادرشان گذشت کرده و به فاطمه زندگی دوباره بخشیدند.
کارآگاهان در جریان تحقیق از مستاجر و همسایههای مقتول دریافتند روز حادثه زن جوانی همراه دختر نوجوانی به خانه مقتول رفته بودند. با کشف این سرنخ شناسایی دو مظنون اصلی پرونده در دستور کار قرار گرفت. با چهره نگاری از مطنونان هویت یکی از آنها به نام فاطمه شناسایی شد. فاطمه از مجرمان سابقه دار بود که تاکنون چندبار دستگیر شده بود. سرانجام فاطمه و دختر ۱۴ سالهاش به نام شادی دستگیر شدند که در بازجوییها به جرم خود اعتراف کردند.
با تکمیل تحقیقات درباره این پرونده، جلسه محاکمه به ریاست قاضی همتیار و با حضور چهار قاضی مستشار در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. در ابتدای جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: در این پرونده فاطمه متهم به مباشرت در قتل گوهر و شرکت در سرقت است. همچنین دختر وی به نام شادی متهم به معاونت در قتل و شرکت در سرقت است. متهم ردیف اول این پرونده دارای سوابق متعدد کیفری است که با توجه به اعترافات متهمان، بازسازی صحنه قتل، گزارش پزشکی قانونی و درخواست اولیای دم برای آنها تقاضای مجازات قانونی دارم. در ادامه نوههای مقتول به عنوان اولیای دم برای قاتل مادربزرگشان تقاضای قصاص کردند. رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به فاطمه از او خواست به دفاع از خود بپردازد.
متهم به قتل نیز پس از قرار گرفتن در جایگاه گفت: اتهام سرقت را قبول دارم، اما اتهام قتل عمد را قبول نمیکنم. روز حادثه من و دخترم در حال رفتن به خانه بودیم که زن سالمندی از دخترم خواست برای بردن وسایلش به او کمک کند شادی هم وسایل پیرزن را به داخل خانهاش برد حدود ۳ دقیقه مقابل در ایستادم تا او بازگشت بعد هم پیرزن با اصرار از من خواست به خانهاش بروم و بهخاطر گرمای هوا آب خنک بنوشم. ابتدا قبول نکردم، اما با اصرارهای پیرزن و شادی به داخل خانه رفتم. وی ادامه داد: در آنجا شادی نقشه قتل را مطرح کرد به همین خاطر من دهان پیرزن را گرفتم و دخترم النگوهای او را با قیچی برید موقع رفتن برای اینکه مقتول سر و صدا نکند یک روسری را در دهانش قرار داده و مقابل دهان او را بستیم. چهار روز بعد وقتی ماموران ما را دستگیر کردند تازه متوجه قتل شدم.
قاضی: برای سرقت همیشه قیچی همراهت بود؟
فاطمه: نه. این اولین سرقت ما بود و قیچی را برای دفاع از خودم به همراه داشتم. یک بار در قرچک یک مرد به من حمله کرد و از آن به بعد تصمیم به دفاع از خود گرفتم.
قاضی: همسرت چه کاره بود؟
کارگر خدماتی بود، اما پس از این ماجرا سکته مغزی کرد و کارش را از دست داد.
قاضی: نقش دخترت در این جنایت و سرقت چه بود؟
فاطمه: او پیشنهاد داد این سرقت را انجام دهیم و دهان مقتول را ببندیم.
به خاطر مادرم معتاد شدم
در ادامه شادی در جایگاه قرار گرفت و با قبول اتهام سرقت گفت: من و مادرم هر دو به مواد مخدر اعتیاد داشتیم وقتی وارد خانه پیرزن تنها شدیم در یک لحظه به ذهنم رسید طلاهای او را سرقت کنیم تا بتوانیم با پول آن بدهیهای خود را به موادفروشان پرداخت کنیم. من نقشهای برای قتل نداشتم فقط قصدمان سرقت بود. روز حادثه بهخاطر مصرف شیشه هر دو حالت عادی نداشتیم.
قاضی: چگونه شناسایی شدید؟
شادی: همسایهها ما را در آنجا دیده بودند و با چهره نگاری و به دلیل اینکه مادرم سابقه دار بود، خیلی زود شناسایی و دستگیر شدیم.
قاضی: تو هم اعتیاد داشتی؟
بله، شیشه و کراک میکشیدم. روزها به خاطر اعتیاد مادرم گدایی میکردم و هزینه اعتیاد مادرم را تهیه میکردم. بعد از مدتی هم خودم معتاد شدم. میخواستم بعد از این سرقت دیگر ترک کنم. حالا هم از اولیای دم میخواهم من و مادرم را ببخشند. ما تحت تاثیر مواد مخدر دست به این جنایت زدیم.
وکیل فاطمه در دفاع از موکلش گفت: هر دو متهم زمان این جنایت بهخاطر مصرف شیشه حالت عادی نداشتند از اولیای دم میخواهم که موکلم را بهخاطر دختر سه سالهاش ببخشند. متهمان نیز در آخرین دفاعیات خود از اولیای دم تقاضای بخشش کردند. بعد از آخرین دفاعیات متهمان و وکیل فاطمه قضات دادگاه برای فاطمه حکم قصاص صادر کردند.
با تائید حکم متهم در دیوان عالی کشور فاطمه در یک قدمی قصاص قرار گرفت اما صبح امروز اولیا دم پیرزن 75 ساله با حضور در دادسرای امور جنایی از قصاص قاتل مادرشان گذشت کرده و به فاطمه زندگی دوباره بخشیدند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *