دست رفاقت آمریکا و عراق در جنگ با ایران
امریکا از طریق عوامل و جاسوسان خود از اوضاع ایران آگاه میشد و میکوشید تا این اطلاعات را که شامل وضعیت سیاسی، اجتماعی و توان نظامی ایران بودند در اختیار رژیم عراق قرار دهد.
خبرگزاری میزان -
به نقل از اتاق خبر 24، با تهاجم همهجانبه ارتش بعث عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران در 31 شهریور ماه سال 1359 (22 ماه سپتامبر سال 1980)، نظام نوپای ایران ناخواسته، درگیر طولانیترین و نابرابرترین نبرد قرن بیستم شد.
در آن زمان، نظام نوپای جمهوری اسلامی، نخستین ماههای پس از پیروزی انقلاب را میگذرانید.
عراق به دلیل ترس از صدور انقلاب اسلامی و به منظور توسعهطلبی ارضی و امریکا نیز به دنبال نتیجه نگرفتن از تشدید فشارهای داخلی به جمهوری اسلامی، بهویژه پس از شکست واقعة طبس و کودتای نوژه، با اعلام موافقت با عراق و ترغیب این کشور به تجاوز، درصدد برآمدند، با توسل به جنگ به اهداف خود برسند.
روابط آمریکا و عراق
ماجرا اینگونه شکل گرفت که به رغم قطع روابط دیپلماتیک میان ایالات متحده و عراق در سال 1346 (1967)، دفتر حفاظت منافع امریکا در بغداد با چهارده دیپلمات همچنان دایر بود که البته، پس از پیروزی انقلاب اسلامی فعالتر شد؛ چرا که یک روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، صدام آمادگی کشورش را برای عادیسازی روابط با امریکا، به طور جدی مطرح کرد.
وی به نشانه حسن نیت و جدیت خود، فعالیت نیروهای ارتش عراق را در حزب کمونیست ممنوع و مجازات اعدام را برای آن پیشبینی کرد.
گامهای بعدی برای عادیسازی روابط امریکا و عراق را واشنگتن برداشت.
این کشور که از پیوندهای استوار عراق ـ شوروی و پیوندهای احتمالی ایران ـ شوروی به شدت نگران بود و قدرت و نفوذش در خلیجفارس رو به کاهش بود، چاره را در پذیرش عراق به منزلة جایگزین ایران دید و کوشید روابط با عراق را از سر بگیرد. طی چند ملاقات مقامات امریکایی و عراقی در بغداد، امریکا به خواستة عراق پاسخ مثبت داد. پس از آن، سطح روابط دو کشور با اقدام مشترک آنها در کودتای نوژه تکامل بیشتری یافت. شکست کودتا سبب شد تا عراقیها در اجرای عملیات تلافیجویانة مورد نظر برژینسکی شتاب کنند. در این هنگام، صدام مجدداً، آمادگی خود را برای اجرای این عملیات تلافیجویانه، یعنی تحمیل جنگ، اعلام کرد.
ترغیب عراق به جنگ با ایران از سوی آمریکا
برژینسکی به منزلة مغز متفکر و استراتژیست تأثیرگذار بر سیاست خارجی، ضمن ملاقات خود در مرز اردن با صدام در تیرماه سال 1359 (ماه ژوئن سال 1980)، برنامة مذاکرة محرمانة مقامات عالیرتبة امریکا و عراق را برای مقابله با ایران، عملی کرد. در این دیدار، برژینسکی صدام را نیروی متعادلکنندة امام خمینی تلقی کرد. به گزارش نشریة نیویورک تایمز، هدف از این دیدار، بحث و مذاکره دربارة راههای هماهنگ کردن فعالیتهای امریکا و عراق در مخالفت با سیاستهای ایران بود. در ماه فوریة سال 1980، مطبوعات امریکا، این سفر برژینسکی و سفرهای مشابه آن را که برای آمادهسازی و اطلاع یافتن از وضعیت عراق برای آغاز جنگ صورت گرفت، فاش کردند.
کارشناسان و تحلیلگران مسائل ایران و امریکا، از ملاقات ماه ژوئن برژینسکی با صدام و قراردادهای وی پیش از کودتای نوژه مبنی بر چگونگی اجرای مرحله به مرحله طرحهای نظامی علیه ایران، به منزلة چراغ سبزهای امریکا به عراق برای آغاز جنگ یاد میکنند. در پی این چراغسبزها، واشنگتن در موقعیتهای گوناگون به بغداد پیام داد که تردیدی در واگذاری نقش جدید به آن کشور ندارد.
تأکید امریکا بر واگذاری نقش جدید به عراق، سبب شد تا عراقیها که از چند ماه پیش از کودتای نوژه، خود را برای تجاوز آماده و همزمان با کودتا نیز در بیست نقطة مرزی درگیری ایجاد کرده بودند، بلافاصله، بعد از کودتا، بر اساس اطلاعات کودتاچیان فراری از وضعیت نظامی ایران، به نقل و انتقالات نیرویی و گسترش درگیریهای مرزی دست زدند و سرانجام، صدام در مسافرت به عربستان فرمان پنهان حمله به ایران را از امریکاییان دریافت کرد و در 31 شهریور ماه سال 1359 (23 ماه سپتامبر سال 1980)، تهاجم سراسری خود را علیه ایران آغاز کرد.
کسب اطلاعات محرمانه و واگذاری به عراق
امریکا از طریق عوامل و جاسوسان خود از اوضاع ایران آگاه میشد و میکوشید تا این اطلاعات را که شامل وضعیت سیاسی، اجتماعی و توان نظامی ایران بودند در اختیار رژیم عراق قرار دهد.
موضع آمریکا در آغاز جنگ
موضع امریکا در آغاز تهاجم به خاک جمهوری اسلامی، بر ترغیب، دلجویی و حمایت از عراق مبتنی بود تا جایی که دولت آمریکا در اظهارنظر صریحی از تصویب طرح خود مبنی بر تحویل صد تانک مدرن به اردن خبر داده بود. این در حالی است که ملکحسین، پادشاه اردن، نه تنها از دولتهای عرب خواست به کمک عراق بشتابند، بلکه اعلام کرد: «ارتش اردن تمامی امکانات خود را در اختیار ارتش عراق قرار خواهد داد.»
وام 7/4 میلیارد دلاری آمریکا به صدام ورشکسته
پس از این کمک های آمریکا وارد مرحه دوم خود شد و درست همزمان با اوایل دهه 60 که ایران ضربه های قابل توجهی به اشغالگران زد امریکا با دادن 4/7 میلیارد دلار وام تضمین شده صدام را ازورشکستگی نجات داد.
خروج عراق از فهرست کشورهای تروریسم بین المللی
امریکاییان با هدایت و رهنمود خود، نیروهای عراقی را به اتخاذ استراتژی دفاع مطلق سوق دادند و برای دلجویی از سران حزب بعث و ایجاد پشتگرمی در آنها، به محض موفقیت گستردة ایران در جریان آزادسازی خرمشهر در 3 خرداد ماه سال 1361 (اوایل سال 1982) عراق را از فهرست کشورهای تروریسم بینالمللی حذف کردند و ایران را به این لیست اضافه کرده تا تحریمهای بین المللی علیه عراق لغو شود.
بعد از پیروزی قوای ایران در تصرف فاو در سال 1364 و ارتقای سطح و توانمندی یگانهای نظامی ، امریکاییان ضمن مخالفت شدید با موفقیت و پیروزی ایران، نگران قدرتیابی هر یک از دو طرف جنگ شدند. در واقع، از آنجا که در این دوره، شوروی و فرانسه پیشرفتهترین سلاحهای خود را در اختیار عراق قرار میدادند، امریکاییان نگران بودند که مبادا، روزی این سلاحها علیه متحد استراتژیک آنها در منطقه، یعنی اسرائیل به کار گرفته شود؛ بنابراین، نفع ملی آنها در درازمدت تضعیف هر دو کشور ایران و عراق بود.
ورود به فاز نظامی
با افشای ماجرای رسوایی مکفارلین و در سال 1366 بود که آمریکا به فاز نظامی وارد شد و تا زمان پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی عراق ادامه یافت.
حمله به کشتی ایران اجر
امریکا به بهانة اسکورت نفتکشهای کویتی، ناوگان نظامی خود را در منطقه تقویت کرد و عملاً، به مرحلة درگیری نظامی مستقیم با ایران وارد شد. در پایان نیمة دوم سال 1366 (اواسط سال 1987)، افزون بر حمله به کشتی ایران اجر و انهدام آن، سکوهای نفتی رشادت و سلمان ایران را به آتش کشید.
گلوله باران سکوهای نفتی رشادت همزمان با حملات شیمیایی صدام
در 29 فروردین ماه سال 1367، زمانی که عراق هجوم گسترده خود را با انجام حملات شیمیایی شدید علیه مواضع ایران در شبه جزیرة فاو آغاز کرد، نیروهای امریکا سکوهای نفتی رشادت و سلمان را در نزدیکی جزیرة سیری مجدداً، محاصره و آنها را گلولهباران کردند.
انهدام دو ناوچه جوشن و سبلان
چند ساعت پس از آن، به دنبال درگیری چند قایق توپدار ایران با کشتی امریکایی ویلی تاید در سواحل امارات متحده، رزمناوها و هواپیماهای امریکایی ضمن وارد آوردن خسارتهایی به یک حلقه چاه مشترک ایران و امارات، دو ناوچة جوشن و سبلان ایران را منهدم کردند.
حمله به هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس
امریکا در ادامة رفتار خصمانه با ایران در 12 تیرماه سال 1367، (3 ماه جولای سال 1988) به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی در خلیجفارس حمله کرد و نشان داد که در صورت نپذیرفتن پایان جنگ از سوی ایران میتواند بدون توجه به اصول و قواعد بینالمللی و اخلاقی به اقدامات ضدبشری گستردهتری دست بزند.
جمهوری اسلامی با پیبردن به عمق توطئهها و شدت عملکرد خصمانة امریکا و آنچه را که مصلحت نظام بود، در تاریخ 27 تیرماه سال 1367 (18 ماه جولای سال 1988)، به صورت رسمی قطعنامة 598 شورای امنیت سازمان ملل را پذیرفت و بدینترتیب، امیدهای امریکا را برای نابودی انقلاب اسلامی به یأس تبدیل کرد.
بهرغم پذیرش قطعنامه از سوی تهران، بغداد برای بهرهبرداری از فضای پیش آمده، ضمن بهکارگیری سیزده لشکر، طی دو مرحلة مجزا با حمله به مناطق شمال خرمشهر و جنوب اهواز، تلاش گستردهای را برای تصرف مجدد خرمشهر انجام داد که با حضور چشمگیر مردم ایران در جبههها و نبرد شدید از سوی یگانهای سپاه پاسداران از دسترسی به هدف ناکام ماند.
افزون بر این، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) نیز که حملة خود را با پشتیبانی ارتش عراق در جبهة میانی آغاز کرده و با تصرف شهرهای کرند غرب، اسلامآباد و منطقة حسن آباد در استان کرمانشاه در حال پیشروی بود، با مقاومت قوای ایران و اجرای عملیات مرصاد با شکست روبهرو شد.
در پی واکنش پرقدرت مردم سلحشور ایران، عراق نیز در 18 مرداد ماه سال 1367 (9 ماه اوت سال 1988) آتشبس را پذیرفت و بدینترتیب، دفتر هشت سال دفاع مقدس جمهوری اسلامی بسته شد.
اینگونه بود که طی 8 سال جنگ ایران و عراق اهداف عراق و آمریکا در راستای نابودی انقلاب همسو و حتی در مواقعی عمیق و گسترده شد تا جایی که امریکا از هیچ گونه کمکی به صدام حسین دریغ نکردند و لحظه به لحظه تمام حواس خود را معطوف کرد تا مبادا از نظر نظامی و اقتصادی در مقابل ایران شکست بخورد اما نه تنها نتوانستند جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کنند بلکه حتی یک وجب از خاک ایران را به دست نیاوردند.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
در آن زمان، نظام نوپای جمهوری اسلامی، نخستین ماههای پس از پیروزی انقلاب را میگذرانید.
عراق به دلیل ترس از صدور انقلاب اسلامی و به منظور توسعهطلبی ارضی و امریکا نیز به دنبال نتیجه نگرفتن از تشدید فشارهای داخلی به جمهوری اسلامی، بهویژه پس از شکست واقعة طبس و کودتای نوژه، با اعلام موافقت با عراق و ترغیب این کشور به تجاوز، درصدد برآمدند، با توسل به جنگ به اهداف خود برسند.
روابط آمریکا و عراق
ماجرا اینگونه شکل گرفت که به رغم قطع روابط دیپلماتیک میان ایالات متحده و عراق در سال 1346 (1967)، دفتر حفاظت منافع امریکا در بغداد با چهارده دیپلمات همچنان دایر بود که البته، پس از پیروزی انقلاب اسلامی فعالتر شد؛ چرا که یک روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، صدام آمادگی کشورش را برای عادیسازی روابط با امریکا، به طور جدی مطرح کرد.
وی به نشانه حسن نیت و جدیت خود، فعالیت نیروهای ارتش عراق را در حزب کمونیست ممنوع و مجازات اعدام را برای آن پیشبینی کرد.
گامهای بعدی برای عادیسازی روابط امریکا و عراق را واشنگتن برداشت.
این کشور که از پیوندهای استوار عراق ـ شوروی و پیوندهای احتمالی ایران ـ شوروی به شدت نگران بود و قدرت و نفوذش در خلیجفارس رو به کاهش بود، چاره را در پذیرش عراق به منزلة جایگزین ایران دید و کوشید روابط با عراق را از سر بگیرد. طی چند ملاقات مقامات امریکایی و عراقی در بغداد، امریکا به خواستة عراق پاسخ مثبت داد. پس از آن، سطح روابط دو کشور با اقدام مشترک آنها در کودتای نوژه تکامل بیشتری یافت. شکست کودتا سبب شد تا عراقیها در اجرای عملیات تلافیجویانة مورد نظر برژینسکی شتاب کنند. در این هنگام، صدام مجدداً، آمادگی خود را برای اجرای این عملیات تلافیجویانه، یعنی تحمیل جنگ، اعلام کرد.
ترغیب عراق به جنگ با ایران از سوی آمریکا
برژینسکی به منزلة مغز متفکر و استراتژیست تأثیرگذار بر سیاست خارجی، ضمن ملاقات خود در مرز اردن با صدام در تیرماه سال 1359 (ماه ژوئن سال 1980)، برنامة مذاکرة محرمانة مقامات عالیرتبة امریکا و عراق را برای مقابله با ایران، عملی کرد. در این دیدار، برژینسکی صدام را نیروی متعادلکنندة امام خمینی تلقی کرد. به گزارش نشریة نیویورک تایمز، هدف از این دیدار، بحث و مذاکره دربارة راههای هماهنگ کردن فعالیتهای امریکا و عراق در مخالفت با سیاستهای ایران بود. در ماه فوریة سال 1980، مطبوعات امریکا، این سفر برژینسکی و سفرهای مشابه آن را که برای آمادهسازی و اطلاع یافتن از وضعیت عراق برای آغاز جنگ صورت گرفت، فاش کردند.
کارشناسان و تحلیلگران مسائل ایران و امریکا، از ملاقات ماه ژوئن برژینسکی با صدام و قراردادهای وی پیش از کودتای نوژه مبنی بر چگونگی اجرای مرحله به مرحله طرحهای نظامی علیه ایران، به منزلة چراغ سبزهای امریکا به عراق برای آغاز جنگ یاد میکنند. در پی این چراغسبزها، واشنگتن در موقعیتهای گوناگون به بغداد پیام داد که تردیدی در واگذاری نقش جدید به آن کشور ندارد.
تأکید امریکا بر واگذاری نقش جدید به عراق، سبب شد تا عراقیها که از چند ماه پیش از کودتای نوژه، خود را برای تجاوز آماده و همزمان با کودتا نیز در بیست نقطة مرزی درگیری ایجاد کرده بودند، بلافاصله، بعد از کودتا، بر اساس اطلاعات کودتاچیان فراری از وضعیت نظامی ایران، به نقل و انتقالات نیرویی و گسترش درگیریهای مرزی دست زدند و سرانجام، صدام در مسافرت به عربستان فرمان پنهان حمله به ایران را از امریکاییان دریافت کرد و در 31 شهریور ماه سال 1359 (23 ماه سپتامبر سال 1980)، تهاجم سراسری خود را علیه ایران آغاز کرد.
کسب اطلاعات محرمانه و واگذاری به عراق
امریکا از طریق عوامل و جاسوسان خود از اوضاع ایران آگاه میشد و میکوشید تا این اطلاعات را که شامل وضعیت سیاسی، اجتماعی و توان نظامی ایران بودند در اختیار رژیم عراق قرار دهد.
موضع آمریکا در آغاز جنگ
موضع امریکا در آغاز تهاجم به خاک جمهوری اسلامی، بر ترغیب، دلجویی و حمایت از عراق مبتنی بود تا جایی که دولت آمریکا در اظهارنظر صریحی از تصویب طرح خود مبنی بر تحویل صد تانک مدرن به اردن خبر داده بود. این در حالی است که ملکحسین، پادشاه اردن، نه تنها از دولتهای عرب خواست به کمک عراق بشتابند، بلکه اعلام کرد: «ارتش اردن تمامی امکانات خود را در اختیار ارتش عراق قرار خواهد داد.»
وام 7/4 میلیارد دلاری آمریکا به صدام ورشکسته
پس از این کمک های آمریکا وارد مرحه دوم خود شد و درست همزمان با اوایل دهه 60 که ایران ضربه های قابل توجهی به اشغالگران زد امریکا با دادن 4/7 میلیارد دلار وام تضمین شده صدام را ازورشکستگی نجات داد.
خروج عراق از فهرست کشورهای تروریسم بین المللی
امریکاییان با هدایت و رهنمود خود، نیروهای عراقی را به اتخاذ استراتژی دفاع مطلق سوق دادند و برای دلجویی از سران حزب بعث و ایجاد پشتگرمی در آنها، به محض موفقیت گستردة ایران در جریان آزادسازی خرمشهر در 3 خرداد ماه سال 1361 (اوایل سال 1982) عراق را از فهرست کشورهای تروریسم بینالمللی حذف کردند و ایران را به این لیست اضافه کرده تا تحریمهای بین المللی علیه عراق لغو شود.
بعد از پیروزی قوای ایران در تصرف فاو در سال 1364 و ارتقای سطح و توانمندی یگانهای نظامی ، امریکاییان ضمن مخالفت شدید با موفقیت و پیروزی ایران، نگران قدرتیابی هر یک از دو طرف جنگ شدند. در واقع، از آنجا که در این دوره، شوروی و فرانسه پیشرفتهترین سلاحهای خود را در اختیار عراق قرار میدادند، امریکاییان نگران بودند که مبادا، روزی این سلاحها علیه متحد استراتژیک آنها در منطقه، یعنی اسرائیل به کار گرفته شود؛ بنابراین، نفع ملی آنها در درازمدت تضعیف هر دو کشور ایران و عراق بود.
ورود به فاز نظامی
با افشای ماجرای رسوایی مکفارلین و در سال 1366 بود که آمریکا به فاز نظامی وارد شد و تا زمان پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی عراق ادامه یافت.
حمله به کشتی ایران اجر
امریکا به بهانة اسکورت نفتکشهای کویتی، ناوگان نظامی خود را در منطقه تقویت کرد و عملاً، به مرحلة درگیری نظامی مستقیم با ایران وارد شد. در پایان نیمة دوم سال 1366 (اواسط سال 1987)، افزون بر حمله به کشتی ایران اجر و انهدام آن، سکوهای نفتی رشادت و سلمان ایران را به آتش کشید.
گلوله باران سکوهای نفتی رشادت همزمان با حملات شیمیایی صدام
در 29 فروردین ماه سال 1367، زمانی که عراق هجوم گسترده خود را با انجام حملات شیمیایی شدید علیه مواضع ایران در شبه جزیرة فاو آغاز کرد، نیروهای امریکا سکوهای نفتی رشادت و سلمان را در نزدیکی جزیرة سیری مجدداً، محاصره و آنها را گلولهباران کردند.
انهدام دو ناوچه جوشن و سبلان
چند ساعت پس از آن، به دنبال درگیری چند قایق توپدار ایران با کشتی امریکایی ویلی تاید در سواحل امارات متحده، رزمناوها و هواپیماهای امریکایی ضمن وارد آوردن خسارتهایی به یک حلقه چاه مشترک ایران و امارات، دو ناوچة جوشن و سبلان ایران را منهدم کردند.
حمله به هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس
امریکا در ادامة رفتار خصمانه با ایران در 12 تیرماه سال 1367، (3 ماه جولای سال 1988) به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی در خلیجفارس حمله کرد و نشان داد که در صورت نپذیرفتن پایان جنگ از سوی ایران میتواند بدون توجه به اصول و قواعد بینالمللی و اخلاقی به اقدامات ضدبشری گستردهتری دست بزند.
جمهوری اسلامی با پیبردن به عمق توطئهها و شدت عملکرد خصمانة امریکا و آنچه را که مصلحت نظام بود، در تاریخ 27 تیرماه سال 1367 (18 ماه جولای سال 1988)، به صورت رسمی قطعنامة 598 شورای امنیت سازمان ملل را پذیرفت و بدینترتیب، امیدهای امریکا را برای نابودی انقلاب اسلامی به یأس تبدیل کرد.
بهرغم پذیرش قطعنامه از سوی تهران، بغداد برای بهرهبرداری از فضای پیش آمده، ضمن بهکارگیری سیزده لشکر، طی دو مرحلة مجزا با حمله به مناطق شمال خرمشهر و جنوب اهواز، تلاش گستردهای را برای تصرف مجدد خرمشهر انجام داد که با حضور چشمگیر مردم ایران در جبههها و نبرد شدید از سوی یگانهای سپاه پاسداران از دسترسی به هدف ناکام ماند.
افزون بر این، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) نیز که حملة خود را با پشتیبانی ارتش عراق در جبهة میانی آغاز کرده و با تصرف شهرهای کرند غرب، اسلامآباد و منطقة حسن آباد در استان کرمانشاه در حال پیشروی بود، با مقاومت قوای ایران و اجرای عملیات مرصاد با شکست روبهرو شد.
در پی واکنش پرقدرت مردم سلحشور ایران، عراق نیز در 18 مرداد ماه سال 1367 (9 ماه اوت سال 1988) آتشبس را پذیرفت و بدینترتیب، دفتر هشت سال دفاع مقدس جمهوری اسلامی بسته شد.
اینگونه بود که طی 8 سال جنگ ایران و عراق اهداف عراق و آمریکا در راستای نابودی انقلاب همسو و حتی در مواقعی عمیق و گسترده شد تا جایی که امریکا از هیچ گونه کمکی به صدام حسین دریغ نکردند و لحظه به لحظه تمام حواس خود را معطوف کرد تا مبادا از نظر نظامی و اقتصادی در مقابل ایران شکست بخورد اما نه تنها نتوانستند جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کنند بلکه حتی یک وجب از خاک ایران را به دست نیاوردند.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *