تلاش قمر بنی هاشم (ع) برای رفع عطش کودکان مثال زدنی بود/ شمر با قساوت تمام، سر از بدن سیدالشهداء جدا کرد
حجت الاسلام والمسلمین رجبی با اشاره به درخواست امام حسین (ع) از حضرت ابوالفضل (ع) برای گرفتن فرصت برای تعویق یک روزه جنگ، از وقابع روز عاشورا، شهادت امام حسین (ع) و غارت خیمه های اهالی حرم ایشان، سخن گفت.
خبرگزاری میزان -
حجت الاسلام والمسلمین محمد رضا رجبی کارشناس علوم قرآنی در گفت و گو با خبرنگار گروه فرهنگی گفت: در نهمین و دهمین روز از ماه محرم یا همان تاسوعا و عاشورای حسینی، اتفاق های مهمی رخ داد که در نهایت به برپایی نبردی بزرگ در صحرای کربلا منجر شد. در روز تاسوعا، شمر بن ذی الجوشن با نامه ای که از عبیدالله بن زیاد داشت، با سرعتی بسیار بالا از نخیله که در واقع پادگان کوفه محسوب می شد، بیرون آمد و وارد کربلا شد.
وی ادامه داد: شمر بن ذی الجوشن پس از ورود به کربلا، نامه عبیدالله را برای عمر بن سعد خواند.
این کارشناس علوم قرآنی تصریح کرد: عمر بن سعد پس از خواندن این نامه ضمن ابراز ناراحتی خود از اینکه شمر باعث شده بود نظر عبیدالله را درخصوص بازگشتن کاروان امام حسین (ع) تغییر دهد، به شمر گفت: "به خدا قسم تو عبیدالله را از قبیل آنچه من برای او نوشته بودم، منع کردی."
وی همچنین اظهار کرد: در نهمین روز از ماه محرم شمر همچنین به عباس، جعفر، عبدالله و عثمان پسران علی بن ابیطالب (ع) گفت: شما خواهرزاده های من در امان هستید و آن جوان ها در پاسخ به او گفتند: " لعنت بر تو وامانت، ما را امان می دهی و زاده رسول خدا درا مان نیست؟".
حجت الاسلام و المسلمین رجبی در ادامه صحبت های خود با اشاره به فرموده امام حسین (ع) به حضرت ابوالفضل (ع)، توضیح داد: همچنین در این روز امام حسین (ع) به برادر خود حضرت ابوالفضل (ع) فرمودند:" به سوی سپاهیان آن ها برو و از آن ها مهلت بخواه تا امشب را صبر کنند و جنگ را به فردا بیندازند تا بتوانیم امشب قدری نماز و دعا بخوانیم و استغفار کنیم."، در نهایت این مهلت به امام حسین (ع) و سپاهیانشان داده شد.
وی اظهار کرد: در روز عاشورا زمانی که تشنگی به کودکان کاروان کربلا و یاران امام حسین (ع) فشار آورده بود، امام سوم حضرت ابوالفضل (ع) را صدا کرد و از او خواست با چند نفر به فرات برود و برای تشنگان آب بیاورد.
وی افزود: قمر بنی هاشم (ع) با ده سوار به سوی فرات رفتند اما هنگامی که به مدخل آب فرات رسیدند، یاران ابن زیاد را دیدند که در کنار این رود نشسته بودند و شریعه را بر خاندان رسول خدا بسته بودند و زمانی که حضرت عباس (ع) را دیدند، بر او حمله کردند.
حجت الاسلام و المسلمین رجبی با اشاره به اتفاقی که در ادامه دیدار حضرت عباس (ع) و سپاهیان ابن زیاد در کنار رود فرات رخ داد، گفت: هنگامی که قمر بنی هاشم (ع) از شریعه فرات بیرون آمدند در حالی که مشک بر دوش داشتند، دشمنان از هر طرف ایشان را تیرباران کردند و در همین حال فردی به ایشان حمله کرد و دست راستشان را برید.
وی تصریح کرد: پس از بریدن دست راست حضرت ابوالفضل (ع)، این حضرت با دست چپ مشک آب را گرفتند اما در همین حال شخص دیگری به ایشان حمله کرد و دست چپشان را برید.
این کارشناس علوم قرآنی ادامه داد: در این حال، حضرت عباس (ع) بر زمین افتادند و مشک را بر دهان گرفتند.
وی تصریح کرد: در چنین وضعیتی ، عمربن سعد فرمان تیرباران مشک را داد که همزمان با آن، عمودی آهنین بر فرق سر حضرت ابوالفضل (ع) فرود آوردند.
این کارشناس علوم قرآنی اظهار کرد: زمانی که امام حسین (ع) بر بالین خونین قمر بنی هاشم (ع) حاضر شدند، فرمودند: " اَلانَ اِنکَسَرَ ظَهری و قِلَت حیلَتی" به این معنا که "اکنون کمر من شکست."
وی همچنین گفت: پس از خواندن نماز صبح، امام حسین (ع) سپاهشان را به سه دسته تقسیم کردند که دسته اول را در بخش میمنه ، دسته دوم را در بخش میسره و دسته اى را میان آن دو قرار دادند.
وی با اشاره به توصیه های امام حسین (ع) به اعضای سپاه خود برای جلوگیری هرچه بیشتر از کشتار مسلمانان، اظهار کرد: سیداشهداء (ع) تمام تلاش خود را برای جلوگیری از ریخته شدن خون مسلمانان به کار گرفتند اما در این میان دشمن از کم بودن تعداد اعضای سپاه امام حسین (ع) آگاهی داشت و به همین جهت، در جهت اعمال برنامه های زورگویانه خود پیش می رفت.
این کارشناس علوم قرآنی یادآور شد: امام حسین (ع) در روز عاشورا بسیاری از یارانشان را برای گفت و گو نزد دشمن فرستادند، خود حضرت نیز در مواردی، برای روشن کردن ذهن اعضای سپاه دشمن و اندرز آن ها، برای گفت و گو پیش قدم شده بودند اما در نهایت، هیچ یک از این اقدامات، چاره ساز نبود.
وی افزود: حربن یزید ریاحی که بسیار تحت تاثیر آموزه های اخلاقی امام حسین (ع) قرار گرفته بود، در این روز سپاه عمر بن سعد را ترک کرد و به سپاه امام سوم پیوست.
حجت الاسلام و المسلمین رجبی همچنین توضیح داد: پس از آگاه شدن سپاه دشمن از پیوستن حربن یزید ریاحی و چند تن دیگر از اعضایشان به سپاه امام حسین(ع)، سخت خشمگیین شدند و با پرتاب شدن نخستین تیر از سوی سپاه عمر بن سعد، جنگ آغاز شد.
وی ادامه داد: در هنگام فرا رسیدن زمان نماز ظهر، ابوثمامه صیداوى یکی از یاران امام حسین (ع)، به ایشان اطلاع داد که زمان نماز فرا رسیده است. در این زمان سیدالشهداء (ع) که به نماز و اقامه آن در اول وقت، اهمیت بسیاری می دادند، جنگ را به شکل یکطرفه متوقف کردند و خود و یارانشان، به نماز ایستادند.
وی همچنین تصریح کرد: امام حسین (ع) پس از اینکه یارانشان را از دست دادند، به سوی خیمه ها باز می گشتند و به اهالی حرم خود دلداری می دادند.
این کارشناس علوم قرآنی اظهار کرد: امام حسین (ع) در جریان نبرد، در اثر زیاد شدن جراحت ها، بر زمین افتادند و در این لحظه، شمر بن ذى الجوشن ، با قساوت تمام به سوى بدن خونین آن حضرت رفت ، در حالى که رمقى در بدن شریفش بود، سر مبارکش را از بدن جدا کرد و سر بریده را به خولى اصبحى تحویل داد تا به نزد عمر بن سعد منتقل کند.
وی خاطرنشان کرد: دشمنان ملعون حضرت سیدالشهداء (ع) پس از اینکه این حضرت را به شهادت رساندند، خیمه های خانواده ایشان را غارت کردند و سپس آن ها را به آتش کشیدند و با اسب های خود، بیش از پیش بر پیکر شهیدان کربلا تاختند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *