وقتی ارتباطات کلامی و غیرکلامی زوجین رنگ و بوی سردی و ناکامی میگیرد
زمانی که قلب یکی از طرفین با همسرش نباشد برگرداندن آن به حالت اول امری بسیار دشوار و گاهی هم امکان ناپذیر است، بنابراین اهمیت و رعایت چنین مسائلی باید در آموزش های پیش از ازدواج مطرح و گنجانده شوند.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از خبرگزاری سلامت، همواره این موضوع مورد بحث است که یک زوج چه در پیش از ازدواج در مراحل نامزدی و مطابق آن عقد و مراسم عروسی چه ارتباطاتی را طی میکنند و گاهی اوقات دچار مشکلاتی در رابطه با همدیگر می شوند؛ یکی از مشکلات شایعی که میان زوج های جوان وجود دارد مشکلات ارتباطی است که این امر زمینه ساز مسائلی می شود که ادامه زندگی مشترک را با مخاطره مواجه می کند.
بهزاد قربانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه ابن سینا می گوید: تفاوت های فیزیولوژیک موجود میان زنان و مردان بسیار حائز اهمیت است؛هرچقدر که مردها کلی گویی و کم صحبتی را ترجیح می دهند در مقابل خانم ها جزئی نگر و احساسی اند و تمایل دارند در خصوص رویدادها و مسائل به صورت مفصل صحبت نمایند و از همین جا تفاوت فیزیولوژیکی موجب تفاوت رفتاری هم می شود؛ ارتباط زن و شوهر به دو بُعد ارتباط غیر جنسی و ارتباط جنسی تقسیم می شود که هر دو بخش روی دیگری تأثیرگذار است.
وی ادامه می دهد: ارتباط غیرجنسی زوج شامل دو بخش کلامی و غیر کلامی(زبان بدن) می شود؛ ارتباط کلامی میان زوج اهمیت بسزایی دارد؛ با ورود تکنولوژی های جدید مانند اینترنت و شبکه های اجتماعی ارتباط کلامی میان زوجین در حال کمرنگ شدن است؛ یعنی زن و شوهرها به دلیل اشتغال در بیرون از منزل زمان کوتاهی که کنار یکدیگر هستند با رفتن به صفحات اینترنت و شبکه های مجازی امکان دارد وقت را به میزان زیادی تقلیل دهند در حالی که ارتباط کلامی به برقراری و حفظ صمیمیت؛عشق و محبت میان زوج کمک می کند. گاهی اوقات زن و مرد عنوان می کنند که ما با یکدیگر صحبتی برای گفتن نداریم؛ در حالی که ارتباط کلامی بخشی از اصل رابطه زندگی مشترک است یعنی اگر قرار است زن و مردی از صبح تا شب زحمات بسیاری بکشند و زمانی که کنار یکدیگر قرار دارند برای صحبت کردن با هم رمق یا زمینه ای نداشته باشند یعنی مسیر زندگی به سمت نگران کننده ای در حال حرکت است و در این میان زنگ خطر به صدا در می آید.
متخصص اعصاب و روان توصیه می کند که اگر زن و مرد صحبتی با یکدیگر ندارند،به یکدیگر کلمات عاشقانه بگویند؛مقدمه به وجود آوردن بحث های عاطفی میان زن و مرد از همین جا شکل می گیرد. یا این که حداقل کتاب بخوانند و درباره آن صحبت کنند یا در مورد موضوعی که برای هر دو طرف جالب است تحقیق و بررسی نمایند؛ صحبت های میان زوج به طور حتم نباید درباره فلسفه حیات باشد بلکه مسائل روزمره زمینه صحبت خوبی برای زن و مرد است.
زمانی که زن و شوهر عنوان می کنند دیگر حرفی برای زدن با یکدیگر ندارند یک علامت خطر است زیرا این امر می تواند به بروز و شکوفایی یکسری روابط جدید؛منتهی شود. زمانی که فضای ذهنی ما از گفتار و رفتار همسرمان خالی می شود امکان دارد این گفتار و رفتار را فرد دیگری برای ما پر کند، فقط کافیست کسی پیام های جدیدی به ما بدهد؛ ضمن این که امکان دارد چنین زندگی هایی به سمت سردی برود؛ به سمتی برود که لزوم ادامه زندگی هم زیرسوال باشد یا زوجین در برخورد با مشکلات و سختی های روزگار کم توان،کم صبر و حوصله تر شوند زیرا افراد زمانی بیشتر به یکدیگر نزدیک خواهند شد که بیشتر با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند؛ حال زمانی که چنین ارتباطی سرد است خواه ناخواه در مسائل و مشکلات سردی خودش را بیشتر به رخ می کشد.
وی در ادامه اضافه می کند: حال آن که بخش دیگر ارتباط میان زوج ارتباط غیرکلامی یا زبان بدن، اشاره به این دارد که همیشه لازم نیست زن و مرد با یکدیگر صحبت کنند؛ گاهی اوقات حرکات؛رفتار؛اعمال و فعل و انفعلات میان آنها حاوی کلام است؛ در واقع مجموع زبان بدن حرکات،رفتار و اعمالی است که بدون کلام انجام می شوند و اگر در این قسمت کوتاهی شود به اصل رابطه زوج لطمه وارد خواهد شد.
برای نمونه زمانی که خانمی به محض ورود همسرش به منزل واکنشی نشان دهد، از جای خود برخیزد و به استقبال او برود یک ارتباط غیرکلامی است؛ اما گاهی اوقات دیده شده که زمان ورود مرد به منزل؛ زن واکنشی نشان نمی دهد یا سلام و احوالپرسی سرد در حالی انجام می شود که سر زن در کتاب، اینترنت و… است بنابراین در این میان بخش ارتباط چشمی برقرار نمی شود و زمانی که انرژی لازم برای ارتباط غیرکلامی گذاشته نشود به اصل رابطه لطمه وارد خواهد شد.
وی در ادامه چنین عنوان می کند: زمانی که زنی دچار بیماری است همسرش طبیب نیست که حال او را مداوا کند اما می تواند ناز و نوازشش کند؛ انجام این کار چه ایرادی دارد؟ این در حالیست که بسیاری از افراد انجام چنین محبت هایی را ضروری نمی بینند و یا بدتر از آن برخی چنین اقداماتی را دال بر لوس بازی می دانند و برای بیان دوستت دارم یا نوازش های عاشقانه لزومی نمی بینند اما چرا نباید یادگرفت که در ارتباطات به یکدیگر فیدبک های مثبت داد؟ چرا به محض مشاهده یک ناملایمتی میان زن و مرد باید تفکر نقادانه حاکم باشد اما به ازای رفتارها و فعل و انفعالات مثبت واکنش مثبت نشان داده نشود؟
قربانی تأکید می کند که وجود فیدبک های مثبت در ارتباطات کلامی و غیرکلامی بسیار ضروری، حائز اهمیت و میان رابطه زوج تأثیرگذار است؛برای طی کردن یک رابطه خوب و ایده آل باید به چنین مسائلی توجه شود گاهی اوقات لازم است که زنان و مردان از یکدیگر تقدیر و تشکر کنند. برای نمونه باید از زن بابت زحمات او در منزل،نگهداری و مراقبت از فرزندان،آشپزی، رسیدگی به امور منزل و… تشکر کرد و از مرد بابت دیر آمدن به خانه و زحمات بسیارش بابت فراهم کردن رفاه بیشتر حال خانواده تشکر کرد اما معمولأ شاید چنین قسمت هایی عنوان نشود و به محض ورود مرد به خانه زن بگوید این ساعت آمدن به خانه است؟ به تنهایی من فکر کردی؟ من تنها ماندم و حوصله ام سر رفت؛ در این میان از نبود همسر گلایه وجود دارد اما پشت آن می تواند چند تشکر هم بیان شود.
حال زمانی که زنی عنوان می کند من در خانه خسته می شوم و مرد بگوید مگر در خانه کاری انجام می دهی این جمله و رفتار نادرست تمام انرژی زن را از بین خواهد برد در حالی که قدردانی از زحمات زن در منزل تأثیر بهتری دارد.
این روانپزشک می گوید: تمامی انسان ها تشویق و توجه را دوست دارند؛ همگی تمایل به دیده شدن دارند حال در صورتی که یک زن یا مرد حس کنند که از ناحیه همسرشان دیده نمی شوند حس خوبی نخواهند داشت؛ چقدر خوب است که در جمع اقوام و دوستان از همسر تشکر شود؛ مهارت هایش برجسته و اعلام شوند؛ چه ایرادی دارد که زوجین قابلیت های یکدیگر را عنوان نمایند؟
وی در ادامه این گزارش چنین بیان می کند: زمانی که زن و مرد ارتباط کلامی و غیر کلامی کمتری دارند بالطبع فرزندان هم ضربه می خورند؛ یعنی امکان دارد فرزندان پیام های متناقصی از خانواده بگیرند یا همین که یاد می گیرند ارتباط فی مابین پدر و مادرشان ارتباط گرمی نیست یک آموزش است که تأثیرات نامطلوبی در پی دارد و فرزندان را درون گرا می کند و به انزوا می برد، همچنین آنها هم به سمت کمتر صحبت کردن با پدر و مادر پیش می روند.
قربانی می گوید: خطرنهایی این ماجرا دوست نداشتن است؛ یعنی بعد از یک مدت در جلسات انفرادی با زوج مطرح می شود که در گذشته همسرم را خیلی دوست داشتم اما در حال حاضر این حس را ندارم.زیرا همسرم قبلأ از دیدن من خیلی خوشحال می شد؛ از من تعریف و تمجید می کرد و به من انرژی می داد اما الان وقتی من را می بیند احساس خواب آلودگی یا خستگی دارد و وجود مرا حس نمی کند و دیگر از آن صحبت های زیبای عاشقانه روزهای اول آشنایی خبری نیست.
وی هشدار می دهد: با وقوع چنین مسائلی زن و شوهر از نظر فیزیکی کنار یکدیگر هستند اما ذهن آنها در حال دور شدن از یکدیگر است و دوست داشتن ها به تدریج به سمت خنثی شدن و بعد دوست نداشتن می رود در این زمان امکان دارد دوست داشتن های دوم وارد رابطه شود مانند داشتن روابط خارج از عرف زندگی مشترک و داشتن افرادی که با آنها درد دل می کنیم؛ به ویژه ایجاد فضاهای جدید اینترنتی مانند تلگرام،اینستاگرام و…. بستری برای ارتباط زنان و مردان شده و گاهی اوقات از آنجا که این ارتباطات با تشویق برخی از افراد روبرو می شود به سمت شکل گیری ارتباطی در آن فضا خواهد شد.
وی ادامه می دهد: با وجود این بسترهای مجازی خلاء عاطفی میان زوجین پر می شود یعنی فرد به جای صحبت کردن با همسرخودش این وقت را به آن فضا اختصاص می دهد و از آن فضا تشویق بیشتری دریافت می کند؛ یعنی آن خلاء روانی پر می شود زیرا توسط همسر خودش تشویق نمی شود بنابراین سعی در به تصویرکشیدن مهارت هایش در چنین فضاهایی دارد. حال آن که وقت گذاشتن زوجین برای یکدیگر بسیار مهم و ضروری است.
طبق گفته عضو هیئت علمی پژوهشگاه ابن سینا از نقطه نظر روانی گفته می شود که هر کدام از انسان ها چند نقش دارند؛ یک مرد نقش همسر؛پدر؛دایی؛عمو؛همکار؛دوست؛ پسر والدینش و یک زن نقش همسر؛مادر؛خاله؛عمه؛همکار؛دختر والدینش را دارد حال اگر در هر یک از نقش ها افراط شود برخی از نقش های دیگر کمرنگ خواهند شد؛ برای نمونه اگر یک مرد در نقش همسری افراط کند امکان دارد در سایر بُعدها دچار عقب نشینی شود بنابراین حفظ تعادل و بالانس میان تمامی نقش ها بسیار مهم و ضروری است تا در آن واحد تمامی نقش ها کنار یکدیگر تجمیع شوند.
نباید از نقش همسری غافل شد, گاهی اوقات سایر نقش ها تا اندازه ای پر رنگ و چشمگیر می شوند که نقش همسری به فراموشی سپرده می شود؛ مشکل زمانی بروز می کند که طرف مقابل به دلیل طلاق یا مرگ وجود ندارد و یا این که قلبش به همسرش تعلق ندارد؛ آن زمان برای احساس پشیمانی خیلی دیر است؛ آن زمان برخی افراد به این نتیجه می رسند که انجام چه کارها و بیان چه کلمات و احساساتی را از همسرشان دریغ کرده اند.
زمانی که قلب یکی از طرفین با همسرش نباشد برگرداندن آن به حالت اول امری بسیار دشوار و گاهی هم امکان ناپذیر است؛ بنابراین اهمیت و رعایت چنین مسائلی باید در آموزش های پیش از ازدواج مطرح و گنجانده شوند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *