تحولات در دوران «پسا آزادی حلب»
قاطبه کارشناسان نظر بر این موضوع دارند که خاورمیانه یا همان غرب آسیا پرالتهاب ترین، حساس ترین و از طرفی تعیین کننده ترین منطقه در جهان است که روند تحولات در آن، تاثیر مستقیمی بر معادلات بین المللی و افزایش یا کاهش قدرت بازیگران دارد.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه سیاسی ، قاطبه کارشناسان نظر بر این موضوع دارند که خاورمیانه یا همان غرب آسیا پرالتهاب ترین، حساس ترین و از طرفی تعیین کننده ترین منطقه در جهان است که روند تحولات در آن، تاثیر مستقیمی بر معادلات بین المللی و افزایش یا کاهش قدرت بازیگران دارد.
دوران کنونی که در آن به سر می بریم را اصطلاحا «دوران گذار» گویند که پس از اتمام جنگ سرد میان دو ابرقدرت وقت یعنی آمریکا به عنوان بلوک غرب و اتحاد شوروی به عنوان بلوک شرق تا به امروز باقی است.
علت نامگذاری این دوران هم آن است که هنوز ثبات وضعیت در عرصه بین المللی به این منظور که قدرت بلامنازع و یا هژمونی در معادلات بین المللی وجود داشته باشد را نداریم و اصطلاحا شرایط چند قطبی و چند قدرتی را شاهدیم که هیچ قدرتی در آن نمیتواند ادعای ابر قدرتی داشته باشد.
یکی از ویژگی این دوران که آن را از سایر دوران های گذار پیشین متفاوت می کند آن است که برنده این وضعیت یعنی قدرت برتر، بدون جنگ و ناآرامی هایی که در گذشته میان قدرت ها در رقابت بر سر کسب جایگاه برتر وجود داشت می تواند سلطه خود را بسط دهد و البته از طرق مختلفی چون جنگ های نیابتی و نواستعماری و ده ها صورت ممکن دیگر.
همچنین اشکال دستیابی به جایگاه برتر نیز امروزه متفاوت شده چرا که تعریف قدرت به عنوان اصلی ترین عامل در شناخت جایگاه کشورها در معادلات بین المللی نیز دچار تحولی اساسی شده و دیگر تنها یک مولفه نظامی، اقتصادی و یا سیاسی به تنهایی نمی تواند تعیین کننده باشد.
از طرفی شکل و ماهیت بازیگران و کنشگران نیز چه در منطقه ما وچه در تمام جهان تغییراتی پیدا کرده و دیگر تنها دولت ها و حکومت ها نیستند که می توانند در روند تحولات تاثیرگذار باشند بلکه بسیاری از گروه ها و سازمان های غیردولتی امروز نقش های مثبت و یا منفی ای را در این عرصه ایفا می کند.
قلب تحولات در منطقه ما سوریه است و سیر حوادث در آن کشور در ابعاد سیاسی و عملیاتی اش تاثیر مستقیمی بر آینده تحولات کشورهای منطقه و فرامنطقه دارد، چرا که مسئله سوریه یک بحران بین المللی است که مستقیم و غیر مستقیم قریب به ۹۰ کشور در این موضوع دخیل هستند و تعدد طرف های درگیر در آن، اهمیت موضوع سوریه را چندین برابر کرده است.
آزادی حلب به عنوان یک «پیروزی استراتژیک» برای ارتش و نیروهای سوریه می تواند روند پیروزی های آنها را در برابر تروریست ها و حامیان آنها تسریع کند.
اما الان در این شرایط چه باید کرد و تحولات را چگونه باید مدیریت کرد تا بتوان شرایط را همچنان به سود محور مقاومت حفظ کرد این سئوالی است که پاسخ به آن به راحتی میسر نیست و نیاز به تحلیل های بسیار بیشتری در ابعاد مختلف دارد، اما نویسنده در در این یادداشت در حد چند سطرمقدمتا به آن خواهد پرداخت و امید است در یادداشت های آتی نیز ادامه این مطلب گسترده را داشته باشیم.
ایران، روسیه و ترکیه اخیرا در نشست سه جانبه مسکو در ابعاد سیاسی و دفاعی توافقات خوبی را بر سر مسئله مبارزه با تروریست ها در سوریه بدست آوردند و از طرفی نیروهای حزب الله لبنان هم که همچنان به عنوان متحد راهبردی ایران در کنار مردم و دولت سوریه هستند، عراق نیز در ماه های اخیر توانسته پیروزی های خوبی را در شهر موصل به عنوان مهمترین مرکز تجمع ترویست ها در آن کشور بدست آورد، در یمن تشکیل دولت ائتلافی پس از مذاکره میان گروه های داخلی سیاسی آن کشور شرایط امیدوار کننده ای را نشان می دهد، لبنان با روی کار آمدن میشل عون نامزد مورد حمایت گروه ۸ مارس و حزب الله شرایط تثبیت شده ای را نسبت به قبل دارا است و آینده بهتری را پیش روی خود می بیند و همه اینها نشان از آن دارد که می باید با حداکثر توان سیاسی، امنیتی و دفاعی به افزایش هر چه بیشتر مولفه های قدرت و نفوذ محورمقاومت در منطقه پرداخته شود تا مبادا خلائی بوجود آید که سبب پیشروی و سواستفاده جبهه مقابل شود.
*محمد مهدی ملکی
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *