بیانیه تند نساجی مازنداران علیه مایلیکهن/ یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود!
به نام حضرت دوست
درست ثانیههایی پس از پیروزی دلچسب و شیرین نساجی مازندران برابر ملوان بندرانزلی، سرمربی تیم محترم و ریشهدار ملوان صحنههایی زشت و زننده را در ورزشگاه شهید وطنی و در برابر چشمان هزاران هوادار فهیم و خونگرم مازندرانی رقم زدند که روابط عمومی باشگاه فرهنگی ورزشی نساجی مازندران خود را موظف میداند جهت شفافسازی اذهان عمومی، توضیحاتی را در این خصوص ارائه دهد.
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب
یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود
بس نکته غیر حسن بباید تا کسی
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
تقصیر خودمان نیست، تنگنظر شدهایم. وقتی قرار نیست شادی از آن ما باشد، پس برای هیچکس نباشد. احتمالاً محمد مایلیکهن با چنین طرز فکری پس از شنیدن سوت پایان بازی به سمت مدیرعامل نساجی حملهور شده و با کلماتی ناشایست او را مورد خطاب قرار داد. حالا که قرار نبود حاجی مایلی اخلاقمدار و یارانش شاد باشند، پس بهتر این بود کام مردم یک شهر تلخ شود. چند دقیقه تلخکامی و درگیری و در پایان، نگرانی از وضعیت سلامت مردی که روزگاری سرمربیگری تیم ملی این مرز و بوم را در کارنامه دارد، آخرین سوغات حاجی مایلی برای فوتبال ایران بود. راستی هزینه یک دقیقه شادی چقدر است آقای مایلیکهن؟
شوربختانه این اولین بار نیست که محمد مایلیکهن، ورزشی به زیبایی و لذتبخشی فوتبال را به محفلی تا این حد نازیبا تبدیل میکند. پیش از مدیرعامل باشگاه نساجی که از سوی ایشان مورد عنایت قرار گرفت، اسطورههای دیگری چون علی پروین، علی دایی، امیرقلعهنویی و ... از زبان تلخ و گزنده حاجی مایلی بینصیب نمانده بودند اما سرانجام همه افتراهایی که به اهالی فوتبال زد چه بود؟ آیا چیزی جز اشک و آه، طلب حلالیت و البته زندان؟
اهدای القابی زننده به اهالی فوتبال رفته رفته برای مایلیکهن به شغل دوم تبدیل می شود. از گروهبان قندلی گرفته تا کیروشیپور و درگیری با کارلوس کیروش و آریهان و فیروز کریمی و فهرست بلند بالایی که نوشتن و پرداختن به تک تک آنها نه در توان ما میگنجد و نه در حوصله شما، خود معرف شخصیت ناآرام و پرتلاطم محمد مایلیکهن است. مردی که به دنبال ناکامی از شمال تا جنوب کشور را طی کرده و حالا با ملوان میرود که شاید صاحب افتخار شود، به مدیرعامل محترم نساجی ایراد میگیرد که از شهری به شهر دیگر رفته تا مدیرعامل شود.
واقعاً ایرادی بزرگ و جرمی نابخشودنی است اما ایراد به چه کسی؟ به ساختار فوتبال ایران که تغییر مدیرعامل به یک بیماری جدی در آن بدل شده یا به شخص عبدالحمید رمضانی؟ فوتبالی که در آن تیمهای پرطرفدار پایتختنشین در یک فصل چهار ، پنج مدیرعامل عوض میکنند یا به نساجی مازندران؟ یا اصلا همه این حرفها برای فرار از شکست است؟ مگر نه اینکه باید از پاسخگویی به هوادارانی که از نتایج ملوان در نیمفصل دوم ناراضیاند فرار کنیم، خب چه راهی برای فرار بهتر از از حمله؟ آن هم حمله از سوی مایلیکهنی که در این سالها به یکی از بهترین مهاجمان تاریخ ایران البته از نوع غیر فوتبالیاش بدل شده است.
مهاجرت و گشت و گذار در ایران و سوغات ناکامی بردن خوب است اما فقط برای مایلی کهن! کاش حاجی یک روز از عمر شریف تهاجمیاش را بنشیند و حساب کند که دستاوردش از تمامی سفرهای فوتبالیاش چه بوده و البته در این بین کمی با مردم تبریز، درود، اهواز و کلهم مردم ایران مشورت کند.
بگذیریم، وقت تنگ است و حرف بسیار اما در این روزها که نساجی به بازیهای حساس پیش رو میاندیشد، فرصتی برای بیهوده حرف زدن نیست. پس باشگاه فرهنگی ورزشی نساجی ضمن ادای احترام به هواداران خونگرم تیم ریشهدار ملوان که روز بازی هم از سوی هواداران فهیم نساجی مازندران تشویق شدند، برای این تیم قدیمی آرزوی موفقیت میکند و خودبرای دستیابی به چنین آرزویی تمام تلاش و امکانات سالم و فوتبالی خود را به کار میگیرد. به امید آنکه جای خالی تیم های شمالی در فصل بعدی رقابتهای لیگ برتر به چشم نیاید و هر حرفی که هست، در زمین فوتبال زده شود، نه پخش شده روی زمین فوتبال!