هنوز حرفش تمام نشده بود که ابراهیم زیر دو خم او را گرفت
به گزارش گروه سیاسی ، پهلوان بسیجی «ابراهیم هادی» از بنیانگذاران گروه چریکی شهید اندرزگو در جبهه گیلانغرب است. بُرشهایی از زندگی این قهرمان غریب کشورمان را که در کتاب «سلام بر ابراهیم ۲» گردآوری شده است، منتشر میکند.
کشتی
رفته بودیم برای مسابقات باشگاهی. ابراهیم در میان تماشاگران کنار ما نشسته بود. مهمترین حریف او شخصی به نام قلیپور بود. ایشان بدنی تنومند داشت و حریفان خود را به راحتی شکست میداد. دوستانش حسابی او را تشویق کردند. بعد به میان تماشاگران آمد تا استراحت کند.
آقای قلیپور رو به ما کرد و گفت: حریف بعدی من ابراهیم هادیه، شما اون رو میشناسید؟ قبل از اینکه ما حرفی بزنیم خود ابراهیم گفت: من میشناسمش. عددی نیست، سریع اون رو میزنی!
قلیپور خوشحالتر از قبل به رختکن رفت. شروع کرد به گرم کردن خودش. چند دقیقه بعد گوینده سالن نام ابراهیم و قلیپور را برای مسابقه بعدی اعلام کرد. ابراهیم سرجایش نشسته بود. برای دومین بار نامش را صدا کردند.
قلیپور و داور روی تشک بودند. ابراهیم لباسش را درآورد. در حالیکه دوبنده را زیر لباس پوشیده بود به سمت تشک رفت. داور بدن ابراهیم را چک کرد و سوت زد. قلیپور که آماده مسابقه شد، نگاهی به ابراهیم انداخت و با تعجب گفت: تو که ....
هنوز حرفش تمام نشده بود که ابراهیم زیر دو خم او را گرفت و از روی زمین بلندش کرد! یک دور بر روی تشک چرخید و او را به زمین زد و روی پُل نگه داشت. لحظاتی بعد، قلیپور ضربه فنی شد.
ابراهیم بلافاصله از جا بلندش کرد. حریفش را بوسید و معذرتخواهی کرد! بعد گفت: شرمنده. ما رفیق شما هستیم. ببخشید. کسی باور نمیکرد که این مسابقه زمینه رفاقت آنها را فراهم کند. آنها رفقای بسیار خوبی برای هم شدند. ارتباط خوب آنها تا شهادت ابراهیم ادامه داشت.