روایتی تکاندهنده از اقدام رژیم پهلوی در ترویج فحشا و بیبندوباری
گروه سیاسی ؛ با آمدن نام خاندان فاسد پهلوی، دو گزاره به ذهن متبادر میشود؛ نخست چپاول منابع و ثروت ملی ایرانیان و دوم ترویج فحشا و بیبندوباری.
مهرداد پهلبد با نام اصلی عزتالله مینباشیان، که در مردادماه سال جاری خبر مرگش مخابره شد، از کارگزاران فرهنگی دستگاه فاسد پهلوی بود. وی همسر شمس پهلوی و داماد رضاخان محسوب میشد و از سال ۱۳۴۳ تا سال ۱۳۵۷ وزیر فرهنگ و هنر رژیم پهلوی بود.
پهلبد که پیش از ورود به خاندان فاسد پهلوی، صرفا یک ویولنزن و مطرب کافهای بود، در مدت کوتاهی مدارج ترقی را چنان در آن خاندان فاسد طی نمود که در زمره عناصر پیشگام در واردات کالاهای فرهنگی منحط غربی به کشور درآمد. این غلام خانه زاد پهلویها، خط ابتذال، برهنگی، بیگانگی فرهنگی و رواج بی بندوباری را در تمامی برنامههای فرهنگی دوران منحوس پهلوی دنبال میکرد. در واقع پیگیری این خط یک نسخه تجویز شده از سوی آمریکاییها به دربار پهلوی بود تا طی فرایندی میان مدت، سویههای مذهبی را از جامعه ایرانی بستانند.
پهلبد یا همان مینباشیان، یکی از وابستگان به دولت انگلیس بود که مهمترین دستور کارش اجرای سیاستهای فرهنگی انگلیس و آمریکا در ایران بود.
توطئه فرهنگی رژیم پهلوی و ماموریت ویژه پهلبد
از موسیقی و کتاب تا تئاتر و سینما؛ همه این حوزههای فرهنگی در دوران ستمشاهی، با کارگزاری فردی همچون پهلبد عرصه تاخت وتاز عناصر و نمادهای ضداسلامی و آلوده به مظاهر غیراخلاقی بود. رژیم پهلوی قصد داشت از طریق این عناصر ضدفرهنگی، جوانان ایرانی را از اهداف متعالی اسلامی و انسانی تهی کند و درون مایهای تسلیمگونه و خودباخته به هویت ایرانیان دهد؛ تا از این رهگذر، مطامع قدرتهای استعماری برای چپاول بیشتر ایران در عصر سیاه پهلوی بیشتر فراهم آید.
بر این اساس پهلبد را باید یکی از کارگزاران قدرتهای سلطه گر در ایران عصر پهلوی دانست که با پیشبرد پروژههای ضدفرهنگی در صدد مخدوش کردن هویت اسلامی ایرانیان و به ابتذال کشاندن جامعه ایرانی بودند تا نقشههای شوم سلطه گران با سهولت بیشتری در کشور ما پیاده سازی شود. مشهود بودن این امر زمانی رخ نمایی میکند که بدانیم پهلبد نیز همچون همسرش شمس پهلوی، جزو مرتدین دین مبین اسلام بود.
ترویج اباحهگری و بیبندوباری در سینما
سینما یکی از مقولات و صنایع فرهنگی است که بهرهگیری درست و اصولی از آن برای ارتقاء مفاهیم تعالیبخش و انسانساز و ایجاد حمیت و اتحاد ملی، بسیار حائزاهمیت است. در دوران ستمشاهی دقیقا کارکردی معکوس از سینما مدنظر دستاندرکاران فرهنگی رژیم بود. به طوری که در فیلمهای سینمایی تولید و اکران شده در آن دوران سیاه، مسائل ضداخلاقی و ترویج اباحهگری و بیبندوباری و ذلیل و حقیر نشان دادن عامه مردم، مضامین غالب را تشکیل میدادند. این همان خطی بود که از سوی پهلبد بعنوان عضوی از دستگاه رژیم فاسد پهلوی پیگیری میشد.
پهلبد را باید بنیانگذار و مروج «فیلم فارسی» قلمداد کرد. ژانری مبتذل که در آن نه سویههای اخلاقی و انسانی وجود دارد و نه حتی زیباییشناسی هنری؛ بلکه فقط و فقط در آن از نمادها و اِلمانها و انگارههای جنسی و مفسده انگیز بهره گرفته میشود. پهلبد که عنصر نشاندار آمریکا و انگلیس در ایران بود با ابداع و ترویج فیلم فارسی قصد داشت پروژه بیهویت کردن و منحرف کردن جوانان ایرانی را با سرگرم کردن آنها به محتویات مبتذل فیلم فارسی فراهم آورد.
در یک کلام میتوان گفت که سینمای ایران در دوران رژیم ستمشاهی با کارگزاری فردی همچون پهلبد، «مظهر فساد اخلاقی» بود. کارویژه مشخص سینما در آن دوران منحوس، فاسد و بیغیرت کردن جوانان ایرانی و دور کردن آنها از مضامین دینی و اخلاقی بود.
پهلبد و عواملش در وزارت فرهنگ و هنر رژیم ستمشاهی، بودجههای مخصوص را به فیلمهایی تخصیص میدادند که دارای سکانسهای مستهجن بودند. در واقع فیلمسازان آن دوران سیاه، حتی اگر از به تصویرکشیدن این صحنهها اکراه نیز داشتند به دلیل بهرهمند شدن از بودجههای خاص پهلبد و دربار باید به ارائه صحنههای مستهجن مبادرت میورزیدند. امری که نه تنها تباهی افراد جامعه را در پی داشت بلکه باعث معذوریت قشر عظیم متدینین جامعه ایران اسلامی میشد؛ به نحوی که در آن دوران منحوس بسیاری از خانوادههای متدین به سبب پوسترهای این فیلمهای مستهجن که در خیابانها نصب شده بود، از تردد غیرضرور و تفریحی در معابر شهر خودداری میکردند و بدین ترتیب حقوق شهروندی آنها زائل میگشت.
یکی از عناصر دستگاه فاسد پهلوی که بعد از انقلاب اسلامی به آمریکا گریخت، در کتاب خاطراتش نوشته که «نشریات، سینما و رادیو تلویزیون مملکت به تریبون و ارگان فاحشهگری تبدیل شده بودند. تلویزیون فیلمهای بیپروا و دارای صحنههای جنسی نمایش میداد»!
ترویج انواع مفاسد اخلاقی در جشن هنر شیراز با کارگزاری «فرح پهلوی» و «پهلبد»
یکی دیگر از اقدامات پهلبد در دوران تصدیاش در وزارت فرهنگ و هنر رژیم ستمشاهی که در ضدیت کامل با فرهنگ و هویت دینی و هنجارهای جامعه ایرانی قرار داشت، راه انداختن مراسمی موسوم به جشن هنر شیراز بود. مراسمی که اوج تلاش دستگاه فاسد پهلوی برای نهادینه کردن بی بندوباری و اباحه گری در کشور ما بود.
البته طراح و پیشبرنده اصلی جشن هنر شیراز کسی نبود جز «فرح پهلوی» همسر شاه مخلوع که در باب فسادهای اخلاقی او نیز حتی کسانی همچون اسدالله علم از نزدیکان دربار پهلوی، لب به سخن گشودهاند. با این حال، نقش فردی همچون پهلبد در افتضاح جشن هنر شیراز غیرقابل انکار است.
جشن هنر شیراز قریب به یک دهه از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶ در مقاطع معینی از سال در شهر شیراز یکی از مراکز مذهبی کشور اسلامی ما در جریان بود.
این جشن به قدری دربرگیرنده برنامههای قبیح و سخیف و مبتذل بود که باعث کوچ خودخواسته بسیاری از مردمان متدین شیراز از خانه و کاشانه خود برای درامان ماندن از تجاوزات فرهنگی دستگاه فاسد پهلوی و حفظ فرزندانشان از رذیلههای ترویج شده توسط این دستگاه مزدور آمریکا بود.
هدف اصلی از برگزاری جشن هنر شیراز با کارگزاری افرادی همچون «فرح پهلوی» و «رضا قطبی» و «مهرداد پهلبد»، استحاله فرهنگ اسلامی مردم و باز کردن راه نفوذ فرهنگ منحط غرب به داخل کشور بود.
برنامههای اجرا شده در جشن هنر شیراز تا سال ۱۳۵۵ مستهجن و خلاف اخلاق عمومی بود، اما اوج ابتذال در سال ۱۳۵۶ و در ماه مبارک رمضان آن سال صورت گرفت؛ آنتونی پارسونز- سفیر وقت انگلیس- در کتاب «غرور و سقوط» مینویسد: «موضوع را با شاه در میان گذاشته و به او گفتم اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر منچستر انگلیس اجرا میشد کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم به در نمیبردند، شاه مدتی خندید و چیزی نگفت»!
اما رژیم وابسته و آلوده ستمشاهی برای ترویج بیشتر مضامین غیراخلاقی و ابتذالات رخ داده در جشن هنر شیراز، اقدام به پخش برخی از برنامههای مستهجن این جشن ضداخلاقی و ضدعرفی از طریق تلویزیون میکرد. رضا قطبی که سمت مدیرعاملی جشن هنر شیراز را بر عهده داشت، مسئول رادیو و تلویزیون نیز بود و از نوچههای فرح در دربار به حساب میآمد. این فرد با هماهنگی پهلبد، بخشی از برنامههای مستهجن جشن ضداخلاقی شیراز را در تلویزیون پخش میکرد.
سوء استفادههای مالی پهلبد و همسرش
یکی دیگر از مسائل پیرامونی پهلبد و همسرش شمس پهلوی، مانند بسیاری دیگر از عناصر خاندان فاسد پهلوی، ثروت افسانهای آنها بود که از غارت منابع مالی ایرانیان حاصل کرده بودند.
شمس مانند خواهرش اشرف، در انواع مفاسد از مالی تا اخلاقی غرق بود. وی بدون آنکه طبق سنت اسلامی و موازین قانونی و عرفی از همسر نخستش یعنی «فریدون جم» طلاق بگیرد به زندگی مشترک با معلم موسیقیاش یعنی عزت مینباشیان روی آورد و پس از مدتی نام عزت مین باشیان به «مهرداد پهلبد» تغییر کرد و آن دو مشترکا به چپاول ثروت ملی ایرانیان به طرق مختلف از جمله زدوبندهای مفسدهانگیز روی آوردند.
بنا به تصریح «حسین فردوست» از نزدیکان دربار رژیم ستمشاهی، مهرداد پهلبد و شمس پهلوی، رئیس دهها سازمان خیریه و غیرخیریه بود که این سازمانها مراکزی برای سوءاستفادههای مالی و ثروت اندوزی آنها بود.
«فریده دیبا» مادر فرح پهلوی در کتاب خاطرات خود، فسادهای مالی شمس پهلوی و همسرش مهرداد پهلبد را اینچنین شرح میدهد: «عمل زشتی که آنها انجام میدادند، گرفتن مبالغ هنگفت از واردکنندگان اشیای گرانبها، طلا، جواهر و کالاهای پرقیمت بود. سرمایهداران به آنها باج میدادند و در مقابل، کالاهای خود را به عنوان دربار شاهنشاهی وارد مملکت میکردند و از هرگونه بازرسی و مالیات معاف میشدند.»
خودِ پهلبد نیز یکی از بزرگترین قاچاقچیان اشیاء عتیقه و فروش این اشیاء به خارجیها بود. اشیائی که بعضا در زمره میراث ملی و ثروت عمومی بودند اما توسط وابستگان خاندان فاسد پهلوی از جمله پهلبد به ثمن بخس در اختیار دشمنان مردم ایران قرار میگرفت و اینچنین در دوران سیاه پهلوی، ثروت مردم ایران به سهولت توسط بیگانگان به تاراج میرفت.
پهلبد همچنین با موافقت فرح پهلوی، برای فروش تابلوهای نقاشی گرانقیمت موجود در دربار خاندان فاسد پهلوی نیز نقش دلالی را ایفا میکرد و از انتقال این تابلوهای گرانقیمت و نفیس به خارج کشور، پول زیادی به جیب میزد.
وقتی بی بی سی «فاسد» را «فاخر» جا میزند
اما پس از مخابره خبر مرگ مهرداد پهلبد از کارگزاران فرهنگی رژیم فاسد پهلوی در ایران، همانطور که انتظار میرفت «بی بی سی فارسی» رسانه دولتی انگلیس برای این عنصر فاسد، رپورتاژ ویژهای منتشر کرد و او را «معمار وزارت فرهنگ و هنر» ایران نامید!
گردانندگان بی بی سی فارسی، همانطور که پیشتر به همراه سایر شبه رسانههای معاند نشان داده بود که در قلب واقعیت و وارونه نمایی تبحر دارد و جای «جلاد» و «شهید» را به راحتی عوض میکند -که نمونه بارز این امر در قضیه قاتل خیابان پاسداران نمود داشت- در موضوع رپورتاژ رفتن برای عناصر فاسد پهلوی نیز دستگاه تبلیغاتی – امنیتی بی بی سی، تلاش داشا تا جای «فاسد» و «فاخر» را عوض کند.
تطهیر عناصر فاسد رژیم ستمشاهی و برجسته سازی اخبار پیرامونی تهماندههای این رژیم ساقط شده و ضدمردمی، از جمله دستورکارهای شبه رسانه بی بی سی فارسی است که با ولع خاصی از سوی گردانندگان این شبکه انگلیسی دنبال میشود و هدف آن زدودن جنایات و خیانتهای پهلویها از حافظه مردم ایران است.
بی بی سی فارسی، برای این منظور نه تنها در مورد عناصر مرده رژیم پهلوی به تحریف تاریخ روی میآورد که حتی تریبون خود را نیز مشتاقانه در اختیار تهماندههای این رژیم قرار میدهد تا اکاذیب و اهانتهای خود را نثار مردم و نظام ایران کنند.