حرکت پیوسته وثمر بخش پیامبر اکرم(ص) در بیان امام موسی صدر
یکی از اصولی که در سیرۀ پاک محمدی به آن برمیخوریم، اصلِ حرکتِ پیوسته و ثمربخشیِ پیوسته است.
خبرگزاری میزان -
یکی از اصولی که در سیرۀ پاک محمدی به آن برمیخوریم، اصلِ حرکتِ پیوسته و ثمربخشیِ پیوسته است. پیامبر (ص) این اصل را چنین تبیین فرموده است: «اگر زمان مرگ انسان مؤمنی فرا رسد و در دست خود نهالی داشته باشد، پیش از آنکه بمیرد، آن را میکارد.» این حدیث پیامبر دربارۀ مرد مؤمنی است که رسالت او در زندگی، کشاورزی و درختکاری است. این مؤمن وقتی که در باغش در حال کار است و نهالی در دست دارد، مرگش فرا میرسد. آنگونه که پیامبر (ص) میگوید، این مؤمن در برابر مرگ تسلیم نمیشود، بلکه آخرین لحظۀ باقیمانده از زندگی خود را نیز غنیمت می-شمارد. او جوهرۀ همین یک لحظه را بیرون میکشد و آن را به حیات دائمیِ تازهای تبدیل میکند. او زمان را در جایی که حقیقت زمان را جاودانه سازد، متوقف میکند.
در گفتۀ پیشوای ما این مؤمن، نهالی را که در دست دارد، میکارد و حیاتی نو را بنیان میگذارد. با رشد نهال آن حیات نیز بالنده میشود و سایهسار آن درختِ دارای شاخهها و برگها و میوههای گوارا، آسایش را برای خستگان فراهم میآورد و هوایی پاک و غذایی کافی به انسان و به کسانی که «شما روزیدهندۀ آنان نیستید» تقدیم میکند. بدینترتیب، حیاتی که آن مؤمنِ درختکار پدید آورده، در تولید بشری نمود پیدا میکند؛ تولیدی که از آسایش و غذا ابزاری برای دهش و بخشندگی فراهم میآورد و این چنین است که درخت پاک ما از خاک سر بر میآورد تا به آسمان برسد و لحظهای گذرا از عمر انسانِ محمدی به جاودانگی تبدیل میشود.
این لحظه نمونهای از آن عمری است که حضرت محمد (ص) برای امت خویش میخواهد: حرکتی پیوسته از گهواره تا گور؛ هر لحظهای چشمهای است؛ هر آنی کلیدی است برای جاودانگی. حیاتی معجزهگر؛ هر دمی فرصتی است برای محقق ساختن آرمان بیپایانی که آرام نمیگیرد و نمیایستد و سیریناپذیر است.
حضرت محمد (ص) چنین حیاتی را به انسان مسلمان پیشنهاد میدهد. حیات او نیز حیات نمونهای از همین رنگ بود: الگویی نیک برای انسان زنده. پیامبر بزرگوار اسلام همواره این اصل را در زندگی خود دنبال کرد و آن را به امت خویش نیز آموخت، همانگونه که همۀ دستورات خداوندی را به انسان ابلاغ کرد و خود نیز در حیات تابناکش آنها را به کار بست و از این روست که زندگی او رسالتی الهی برای خوشبخت کردن انسان شده است. از این روست که مرتبۀ سیرۀ پیامبر (ص) پس از قرآن کریم است و اعمال این آفریده با سخنان خداوند قرین میشود و قلب او چنان به وحی الهی نزدیک شد که پیامآورنده و پیامگیرنده با یکدیگر درآمیختند و عاقل و معقول با هم متحد شدند.
در گفتۀ پیشوای ما این مؤمن، نهالی را که در دست دارد، میکارد و حیاتی نو را بنیان میگذارد. با رشد نهال آن حیات نیز بالنده میشود و سایهسار آن درختِ دارای شاخهها و برگها و میوههای گوارا، آسایش را برای خستگان فراهم میآورد و هوایی پاک و غذایی کافی به انسان و به کسانی که «شما روزیدهندۀ آنان نیستید» تقدیم میکند. بدینترتیب، حیاتی که آن مؤمنِ درختکار پدید آورده، در تولید بشری نمود پیدا میکند؛ تولیدی که از آسایش و غذا ابزاری برای دهش و بخشندگی فراهم میآورد و این چنین است که درخت پاک ما از خاک سر بر میآورد تا به آسمان برسد و لحظهای گذرا از عمر انسانِ محمدی به جاودانگی تبدیل میشود.
این لحظه نمونهای از آن عمری است که حضرت محمد (ص) برای امت خویش میخواهد: حرکتی پیوسته از گهواره تا گور؛ هر لحظهای چشمهای است؛ هر آنی کلیدی است برای جاودانگی. حیاتی معجزهگر؛ هر دمی فرصتی است برای محقق ساختن آرمان بیپایانی که آرام نمیگیرد و نمیایستد و سیریناپذیر است.
حضرت محمد (ص) چنین حیاتی را به انسان مسلمان پیشنهاد میدهد. حیات او نیز حیات نمونهای از همین رنگ بود: الگویی نیک برای انسان زنده. پیامبر بزرگوار اسلام همواره این اصل را در زندگی خود دنبال کرد و آن را به امت خویش نیز آموخت، همانگونه که همۀ دستورات خداوندی را به انسان ابلاغ کرد و خود نیز در حیات تابناکش آنها را به کار بست و از این روست که زندگی او رسالتی الهی برای خوشبخت کردن انسان شده است. از این روست که مرتبۀ سیرۀ پیامبر (ص) پس از قرآن کریم است و اعمال این آفریده با سخنان خداوند قرین میشود و قلب او چنان به وحی الهی نزدیک شد که پیامآورنده و پیامگیرنده با یکدیگر درآمیختند و عاقل و معقول با هم متحد شدند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *