۳۹ سال داغ فراق حاج احمد متوسلیان/ رژیم صهیونیستی مسئول ربایش دیپلماتهای ایرانی
- امروز سیوهشتمین سالروز ربوده شدن ۴ دیپلمات کشورمان در لبنان است. ۱۴ تیر سال ۱۳۶۱ روزی بود که حاج احمد متوسلیان فرمانده سلحشور لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در جایی از تاریخ ناپیدا شد.
به روایت شاهدان عینی در این روز شبهنظامیان تندروی مسیحی لبنانی موسوم به «فالانژها» که تحت حمایت رژیم منحوس صهیونیستی بودند، در یک مقر ایست و بازرسی جادهای در شمال بیروت، اتومبیل حاج احمد و همراهانش «سید محسن موسوی»، «تقی رستگار مقدم» و «کاظم اخوان» را متوقف کرده و آنها را به محل نامشخصی بردهاند.
تا ۲۵ سالگی
آنطور که پایگاه اطلاع رسانی سپاه حضرت محمد رسولالله(ص) نقل کرده است «احمد متوسلیان» فرزند «محمد رحیم» در سال ۱۳۳۲ هجری شمسی در خانوادهای مومن و مذهبی در یکی از محلات جنوب تهران به دنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان اسلامی مصطفوی به پایان برد. ضمن تحصیل به پدرش که در بازار به شغل شیرینی فروشی اشتغال داشت کمک میکرد. احمد در همان سالهای نوجوانی با شرکت فعال در هیئتهای مذهبی و کلاسهای قرآن در مساجد جنوب شهر از ظلم و جنایت رژیم منحوس پهلوی آگاه شد و با وجود سن و سال کمی که داشت قدم به میدان مبارزه با طاغوت گذاشت. پس از پایان دوره ابتدایی در هنرستان صنعتی شبانه به تحصیل ادامه داد و در سال ۱۳۵۱ موفق به اخذ دیپلم شد. سپس به خدمت سربازی رفت و در شیراز دوره تخصصی تانک را گذراند و پس از آن به سرپل ذهاب اعزام شد. او در دوران سربازی فردی مذهبی و مومن بود و پس از اتمام خدمت در یک شرکت تاسیساتی خصوصی استخدام شد و بعد از چند ماه به خرم آباد منتقل شد و به فعالیتهای سیاسی تبلیغاتی خود ادامه داد. پس از مدتها تعقیب و گریز در سال ۱۳۵۴ توسط اکیپی از کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک دستگیر و روانه زندان شد و مدت ۵ ماه را در سلول و ۹ ماه را هم در بند عمومی گذراند. به روایت همبندیهای حاج احمد متوسلیان، او با وجود تحمل شکنجههای جسمی و روحی فراوان، حسرت شنیدن یک آخ را بر دل ساواک گذاشت. پس از آزادی از بند زندان ساواک، حاج احمد متوسلیان در شروع قیامهای خونین قم و تبریز در سال ۱۳۵۶ نقش رابط و هماهنگ کننده تظاهرات را در محلات جنوب تهران عهده دار بود. رابطههای تنگاتنگی که با حرکتهای مکتبی دانشجویی و روحانیت داشت در روزهای ۲۱ و ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ نمود بیشتری پیدا کرد.
پس از انقلاب
با پیروزی انقلاب، احمد متوسلیان مسئولیت کمیته انقلاب اسلامی محل خود را عهده دار شد و پس از تشکیل سپاه به این نهاد پیوست و با دوستان و همرزمانش با حداقل امکان به سازماندهی نیروها همت گماشت. فرماندهی مبارزه با ضدانقلاب در پاوه و مریوان به سالهای ۵۹ و ۶۰ که با موفقیت همراه بود باعث شد که فرماندهان ارشد سپاه بر روی احمد متوسلیان حساب ویژهتری باز کنند و از او بخواهند برای کمک به جبهههای جنوب، در عملیات آزادسازی خرمشهر شرکت کند و فرماندهی بخشی از نیروها را بر عهده گیرد. حضور و نقشآفرینی غیرتمندانه و دلاورانه احمد متوسلیان و نیروهایش در لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) در جریان عملیات بیتالمقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر شد، نام حاج احمد را بیش از گذشته بر سر زبانها انداخت.
حضور در لبنان
هنوز چند روزی از عملیات غرورآفرین بیت المقدس و آزادسازی خونین شهر در ۳ خرداد ۱۳۶۱ نگذشته بود، که حاج احمد متوسلیان فرمانده سلحشور تیپ ۲۷ محمد رسول الله با تصویب شورایعالی دفاع عازم لبنان میشود تا به یاری برادران لبنانی در جنگ با رژیم صهیونیستی بپردازد. آنطور که «محسن رضایی» فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس گفته است یکی از دلایل تصمیم گیری برای اعزام نیرو به لبنان، جلوگیری از تبلیغات مسموم اعراب و دروغ پراکنی آنها مبنی بر همکاری ایران با اسراییل بود. چرا که رزمندگان اسلام در جریان نبرد با متجاوزان بعثی، قصد ورود به خاک عراق را داشتند و همان زمان نیز صهیونیستها در تدارک حمله به لبنان بودند؛ بنابراین نگرانی وجود داشت که اعراب به دروغ القاء کنند که ایران و اسرائیل در حمله به اعراب دارای نقطه نظر مشترک اند. البته یکی دیگر از دلایل اعزام نیرو از ایران به لبنان در آن مقطع زمانی به ایدئولوژی نظام جمهوری اسلامی مبنی بر حمایت از مظلومان و دفاع از سرزمینهای اسلامی در برابر تجاوزگریهای رژیم نامشروع و غاصب صهیونیستی بازمی گشت. محسن رضایی گفته است «قبل از اینکه ما به خاک عراق ورود کنیم، اسراییل به جنوب لبنان حمله کرد. ما فرصت پیدا کردیم که یک تیپ خود را به آنجا (لبنان) بفرستیم که اول وضعمان را نسبت به اسراییل مشخص کنیم، ثانیا از یک کشور اسلامی دفاع کنیم و در آینده هم از این فرصت به عنوان جای پایی برای جمهوری اسلامی بهره ببریم؛ لذا نیرو به آنجا فرستادیم تا جلوی این جوسازی را بگیریم و موضعمان را نسبت به اقدامات اسرائیل نشان دهیم؛ بنابراین احمد متوسلیان که یکی از برجستهترین و کارآمدترین نیروهای سپاه پاسداران بود و قدرت فرماندهی و رشادتهایش را در مریوان و پاوه و آزادسازی خرمشهر ثابت کرده بود، در رأس فرماندهی تیپ محمد رسول الله (ص)، با اشتیاق فراوان عازم لبنان شد.
راه قدس از کربلا میگذرد
پس از مطرح شدن مباحثی در شورایعالی دفاع در رابطه با نحوه ورود و فعالیت نیروهای ایرانی در لبنان و مذاکراتی که در این زمینه با «حافظ اسد» رییس جمهور وقت سوریه صورت گرفت و همچنین اخباری که از عدم آمادگی نیروهای سوری در همکاری با نیروهای ایرانی به حضرت امام خمینی (ره) رسید، سرانجام ایشان با جملهای که در این رابطه بیان فرمودند، تکلیف همگان را روشن کردند؛ حضرت امام خمینی (ره) فرمودند «راه قدس از کربلا میگذرد». بدین معنا که اگر فردی میخواهد با رژیم صهیونیستی بجنگد، لازمه اش پیروزی در نبرد با رژیم بعثی صدام است. سرانجام احمد متوسلیان در ۱۴ تیرماه سال ۶۱ در حالی که در لبنان مشغول رایزنی و انجام امور باقیمانده بود در مسیر سفارت ایران در بیروت در یک پست بازرسی توسط شبه نظامیان فالانژ ربوده شد؛ در جریان این ربایش، احمد متوسلیان تنها نبود، بلکه سه فرد دیگر به نامهای «سید محسن موسوی» کاردار سفارت ایران در لبنان، «تقی رستگار مقدم» از کارمندان سفارت ایران در لبنان و «کاظم اخوان» عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی نیز همراه او بودند.
بیانیه وزارت خارجه در سیوهفتمین سال فراق
روز گذشته وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به مناسبت سالروز ربایش این ۴ نفر به دست مزدوران رژیم صهیونیستی در لبنان بیانیهای را منتشر کرد که بخشی از این بیانیه به این شرح است: «همانطور که طی این سالها اعلام شده است، شواهد و قرائن گویای آن است که دیپلماتهای ربوده شده در لبنان، به نیروهای اشغالگر رژیم صهیونیستی تحویل داده شده و متعاقبا به سرزمینهای اشغالی منتقل شده اند و اکنون در زندانهای این رژیم نامشروع به سر میبرند. بر همین اساس و با توجه به اشغال لبنان در آن زمان توسط رژیم صهیونیستی که با حمایت کامل آمریکا صورت گرفت، جمهوری اسلامی ایران مسئولیت سیاسی و حقوقی ربایش و این اقدام تروریستی را متوجه رژیم صهیونیستی و حامیان آن میداند. به رغم گذشت سالهای زیادی از این اقدام جنایتکارانه و تروریستی، متاسفانه جامعه بین المللی و سازمانهای مدعی حقوق بشری در قبال این جنایت هیچ اقدام جدی انجام نداده اند و رژیم صهیونیستی که همچنان با حمایت آمریکا به جنایات و اقدامات ناقض قوانین بین المللی خود ادامه میدهد، از پذیرفتن مسئولیت در این مساله، طفره میرود. جمهوری اسلامی ایران با قدردانی از همکاری و اقدامات دولت لبنان برای تعیین سرنوشت چهار دیپلمات مذکور از جمله ارسال نامه برای دبیرکل وقت سازمان ملل در سپتامبر ۲۰۰۸، که در آن بر ربوده شدن دیپلماتهای ایرانی تاکید شده است، بار دیگر از مقامات لبنانی و همچنین از دبیرکل سازمان ملل متحد و صلیب سرخ جهانی و دیگر نهادهای بین المللی مجدانه میخواهد تا به وظیفه ذاتی، حقوقی و انسانی خود در پیگیری این پرونده عمل نمایند و تمام تلاش خود را برای روشن شدن وضعیت دیپلماتهای ربوده شده به کار برند و در همین چارچوب، مجددا بر پیشنهاد خود مبنی بر تشکیل کمیته حقیقت یاب از سوی صلیب سرخ جهانی تاکید دارد».
توصیه رهبر انقلاب به خواندن شرح حال زندگی احمد متوسلیان
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در تاریخ ۲۴ آذر ۱۳۸۷ در بخشی از بیانات خود در دیدار با اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت گفتند: «همین سردار عالیمقام، جاوید نشان، آقای حاج احمد متوسلیان که من از نزدیک این مرد برجسته را میشناختم و کار او، روحیهی او و تلاش او را دیدهام و او یکی از برجستگان دفاع مقدس بود. به نظر من بخصوص شما جوانهای عزیز، شرح حال این برجستگان را که خیلی درسها به ما میآموزد، بخوانید».
واکنش امام به مجروحیت احمد متوسلیان بعد از عملیات بیتالمقدس
«عباس برقی» از همرزمان حاج احمد متوسلیان در کتاب «میخواهم با تو باشم» نقل میکند «بعد از عملیات بیت المقدس، تعدادی از فرماندهان به اتفاق فرماندهی کل سپاه خدمت امام رسیدند. حاج احمد دیر رسید،، اما وقتی به امام اطلاع دادند که احمد متوسلیان فرماندهی تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) آمده، وقت ملاقات هم تمام شده، شما چه میفرمایید؟ امام با خوشرویی تمام اجازه فرمودند که تا حاج احمد به دستبوسی ایشان برود. پس از اینکه از بیت خارج شدیم، هر یک از فرماندهان به نوعی تحت تاثیر این دیدار قرار گرفته بودند و هر کدام یکی از سجایای امام را بر میشمرد. اما عکسالعمل حاج احمد که به دلیل مجروحیت در عملیات بیت المقدس با عصا به دیدار امام رفته بود، متفاوت بود. او به محض خروج از بیت امام (ره) عصایش را با ناراحتی به کناری پرت کرد و بلند گفت «به خدا قسم دیگه عصا به دست نمیگیرم، میخوام بدون عصا راه برم» او همانطور که راه میرفت، زیر لب چیزهایی را زمزمه میکرد. همه متوجه شده بودند که این قضیه از ملاقات خصوصی حاج احمد با امام آب میخورد. به همین علت تعدادی از بچهها سراغ حاج احمد رفته و علت این حرکت را جویا شدند. او گفت «پیش امام که بودم، ایشون دستی روی پایم کشید و با لحنی پدرانه پرسید: آقای متوسلیان پات چی شده؟ گفتم: زخمی شده! بعد هم ساکت شدم. امام با حالت خاصی دست روی پام کشید و گفت: ان شاءالله خوب میشه و شما به دنبال عملیات میری. به همین خاطر دیگه از عصا بدم میاد و اونو دست نمیگیرم.»
اگه بنا باشه برای من حادثهای اتفاق بیفته، قطعا توی جبهه جنگ با اسراییله
«نصرتالله کاشانی» از فرماندهان سپاه حضرت محمد رسول الله (ص) در دفاع مقدس، شوق حاج احمد متوسلیان برای نبرد با صهیونیستها را اینگونه بیان میکند: بعد از فتح خرمشهر، یک روز در تهران به اتفاق حاج احمد به ستاد منطقه ۱۰ سپاه رفتیم. در آنجا به سراغ ماشین استیشن سفیدی که شیشههای بغل آن شکسته بود و از عراقیها غنیمت گرفته بودیم، رفتیم. بچهها گفتند: «حاج آقا! این ماشین شیشه نداره، با این نریم. ممکنه خدای ناکرده، سر یه چراغ قرمز، نارنجکی توی ماشین بیاندازن». این صحبت بچهها به خاطر این بود که در آن ایام اوج تحرکات تروریستی منافقین بود به طوری که این گروه وطن فروش، شعار رذیلانه ضربه زدن به بدنه رژیم با روزی ۳۰ ترور را به اجرا گذاشته بودند. خلاصه حاج احمد اعتنایی به صحبت بچهها نکرد و سوار همان ماشین شدیم و به راه افتادیم. روی پل سعدی بودیم و داشتیم درباره همین مسئله بحث میکردیم که حاج احمد گفت: «بیخود شلوغش نکنین! ما رو توی کردستان نتونستن از پا در بیارن. بعثیها هم نتونستن از دست ما خلاص بشن. مطمئن باشین منافقین هم نمیتونن هیچ غلطی بکنن. اگه بنا باشه برای من حادثهای اتفاق بیفته، قطعا توی جبهه جنگ با اسرائیله». این صحبتهای حاج احمد در حالی بود که هنوز هیچ حرفی دربارهی اعزام نیروهای ایرانی به لبنان زده نشده بود.
خدا ما را انتخاب کرده تا برویم با اسرائیلیها بجنگیم؟
«محسن رضایی» فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس تعریف میکند: در جلسه شورایعالی دفاع که ریاست آن بر عهدهی آیتالله خامنهای بود، تصویب شد که بخشی از تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) به اتفاق تیپ ۸۸ تکاور ذوالفقار از نیروی زمینی ارتش، در قالب تشکیلات رزمی به نام «قوای محمد رسول الله (ص)» به فرماندهی شخص حاج احمد متوسلیان به سوریه اعزام شوند. برای همین منظور، قرار ملاقات حاج احمد با آیتالله خامنهای گذاشته شد. وقتی حاج احمد را خدمت آقا بردم، به ایشان عرض کردم: «ایشان (حاج احمد) کاملا آماده قبول این مأموریت هستند منتها مایلاند که از زبان خود شما بشنوند که باید این کار را انجام دهند». وقتی آقا به حاج احمد فرمودند که «بله، شما انتخاب شدهاید تا به عنوان نماینده نظام به آنجا بروید»، حاج احمد خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و خدمت آقا عرض کرد «یعنی خداوند متعال، ما را انتخاب کرده تا برویم با اسرائیلیها بجنگیم؟» آقا فرمودند: «بله، شما نماینده نظام هستید، بروید آنجا و جلوی اسرائیلیها را سد کنید». از آن زمان سالها گذشته و تا به حال مقام معظم رهبری، بارها و بارها آن جملاتی را که حاج احمد در آن ملاقات به کار برد به ما یادآوری کردهاند.